۱۳۸۹ اسفند ۲۰, جمعه

دردنامه

به نام خدا، اللهم عجل لولیک الفرج، سلام

چند سالیست –حدودا سیزده سال- که دچار بیماریم و با دردی همراه که هنوز بهبود نیافته ام و دردم فراز و فرود بسیار دارد. مدتی سرپایم و مدتی زمین گیر. القصه این درد مرا رها نمی کند و به گونه ای شده که دیگر به آن عادت کرده ام و اگر یک روز درد سراغم را نگیرد، من سراغش را می گیرم. اطرافیانم نیز به آن عادت کرده اند و همیشه مرا در این حال دیده اند و همگی لطف دارند و تحملم می کنند وهر یک تجویزی برایم، اما هنوز به خواست خدا شفا نیافته ام. ناشکر نیستم. بی شک آن هم حکمتی دارد که خدا می داند و بس. شاید اگر این درد دایم را نداشتم، من هم مثل بعضی افراد دچار فراموشی شده بودم و به جای خدا، خدایان می ساختم. اینک من باب تنوع -که یک مناجات هم از خود به یادگار بگذارم- این چند خط را برایتان نوشتم. امید است مقبول افتد. انشاالله ... .

الهی! دردمندم و درمان ندارم.

الهی! درد دارم و جز تو توقع درمان ندارم.

الهی! با هردردی خدایا گویم و با هر آرامشی شکرخدا.

الهی! هر حرکتم با دردی همراه است و با هردرد خدارا صدازنم.

الهی! با این همه ذکر دمادم چگونه دردم را رها کنم که مبادا از یادت غافل شوم.

الهی! همه راه رفتم و جز تو درمانگر نیافتم.

الهی! با درد مأنوسم و بی درد مأیوس.

الهی! آن روز که درد سراغم نگیرد، در پی علت آنم که نکند خدا، خدا خداگفتنم را نخواهد.

الهی! اگر درد کفاره گناهان مومن است، وای برمن که یا مومن نیستم یا این قدر گناهکارم که بی حساب نمی شوم.

الهی! شرمنده ام از آن همه گناه، که به کفاره اش این همه درد برمن ارزانی کردی تا شاید پاک به محضرت آیم.

الهی! سالها درد چنانم کرده که یک روز بی درد نتوانم.

الهی! دردم تویی ، درمان هم. پس دردم افزون فرما که یادت فزون گردد.

آمین یا رب العالمین

حقوق بشر

به نام خدا، اللهم عجل لولیک الفرج، سلام

یکی از دوستان عزیزترازجانم باب صحبت درباره ی حقوق بشر را برایم گشود و توفیق شد که در این باب مطالعه ی سطحی داشته باشم. مطالعه ی مقالات؛ حقوق بشر در اسلام و اعلاميه جهاني حقوق بشر (دکتر سید حسین صفایی)، حاکمیت دولتها حقوق بشر و جهانی شدن(دکترصالح موهوبی)، اسلام وحقوق بشر(داوود فیرحی)، اصل کرامت انسان(حسین مهرپور)، مفهوم حقوق بشر(ترجمه ی امیرغلامی)، حقوق بشرو گفتگوی تمدن ها و ... در هفته ی گذشته باعث شد که مختصر برداشت خود در باب حقوق بشر را بنویسم، البته این در سطح مبتدی است و ارائه ی نظر در این باب دانش و بینش و مطالعه ی عمیق می خواهد که من توفیق آن را نداشتم. لازم به ذکر است بخشی از مطالبم عینا یا برداشت از مقالات فوق الذکر است:

حقوق بشر كه به زبان فرانسه droits lhomme و به انگليسي Human Rights و به عربي حقوق الانسان ناميده شده است طبق نظريه مكاتب آزاديخواه عبارت است از حقوقي كه لازمه طبيعت انسان است , حقوقي كه پيش از پيدايي دولت وجود داشته و مافوق آن است و بدين جهت دولت ها بايد آنرا محترم بشمارند.

حقوق بشر عبارتی زیباست که مورد استفاده ی همگان قرار می گیرد، چه انسان های خوب و چه انسان های بد. چه استفاده ها و چه سوء استفاده ها که از این عبارت شده و می شود و خواهد شد. حقوق بشر به مفهوم امروزی آن بعد از جنگ جهانی و با توجه به نیاز به قانون ایجاد شد. در جامعه ی آن روز که دین به حاشیه رانده شده بود، حاکمان آن روز جهان به دنبال ایجاد قوانین مصنوعی به جای قوانین الهی، سنگ تمام گذاشتند.

در سال 1990 در اجلاس قاهره حقوق بشر اسلامی به تصویب رسید که منشا قوانین و حقوق خداوند متعال قرار گرفت. بسیاری از حقوق لحاظ شده در حقوق بشر جهانی و حقوق بشر اسلامی شبیه هم است و تضاد آنچنانی ندارد. حقوق بشر بر مبنای کرامت انسانی ، حقوق و آزادی های شخصی و حقوق و آزادی های اجتماعی بنا نهاده شده است که حد همه ی این حقوق، عدم تجاوز به حقوق اشخاص دیگر است که اصل و اساس دین مبین اسلام نیز برهمین منوال است.

جالب است بدانیم بسیاری از همین قوانین حقوق بشر در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است که نشان دهنده ی خدایی بودن این حقوق است و دین اسلام هیچ گونه منافاتی با این حقوق ندارد. شاید در ادیان دیگر منع هایی وجود داشته باشد ولی دین اسلام به ویژه تشیع همگامی خوبی در بسیاری از موارد با اصول واقعی حقوق بشر دارد.

اعلاميه جهاني حقوق بشر در دهم دسامبر 1948میلادی با چهل و هشت رأي موافق و هشت رأي ممتنع به تصويب رسيد. مبنای آن لیبرالیسم غربی و طبیعت بود نه خدا و الهی بودن حقوق لحاظ نگردید. آرای ممتنع متعلق به عربستان و کشورهای کمونیستی بود و نماینده عربستان در بیانیه خود اعلام کرد که این اعلامیه بر مبنای هنجارهای پذیرفته شده غرب است و تجربی و هنجارهای تمدن های آزموده در این اعلامیه لحاظ نشده است. نماینده هلند هم به همراه نمایندگان چند کشور اروپایی و غیراروپایی سعی نمود که این پیش نویس را به سمت استناد به خدا بکشاند که موفق نشد. همین امر نشان می دهد که این اعلامیه در جو حاکم بر اروپای فتح شده توسط آمریکا و متفقین بوده و مورد تایید همه دولت ها نبوده و براساس تمایل به قدرت حاکم تصویب شده است.

اعلامیه حقوق بشر بر مبنای نظرات جان لاک (ق17)، امانوئل کانت(ق18) و... شکل گرفته و در سه مرحله تکمیل شده است:

اعلاميه جهاني حقوق بشر در سال 1948مشتمل بر يك مقدمه و 30 ماده است و مبتنی بر حقوق امنیت و مالکیت و مشارکت سیاسی

کنوانسیون حقوق بشر اروپایی در سال 1953 مبتنی بر حقوق اجتماعی و اقتصادی

میثاق جهانی حقوق مدنی و اقتصادی در سال 1966 مبتنی بر حقوق تعیین سرنوشت، محیط زیست پاک و اقلیت های بومی

خوب که مطالعه کنیم خواهیم دید که این حقوق بشرغربی، همان جاده صاف کن پروژه ی جهانی سازی است که در طی آن خرده فرهنگ ها، اقلیت ها و ادیان به مرور حذف شده و یک فرهنگ جهانی لائیک جایگزین همه ی آنها خواهد شد. این جهانی شدن ساخته و پرداخته صهیونیسم جهانی است که در ورای کارتل های اقتصادی بین المللی و در اتحاد با سیاست مداران، راه یکی شدن فرهنگ جهان را طی می نماید. جهانی که خدا نداشته باشد را خدایان زر و زور و تزویر هدایت می کنند و چه راحت در پوشش رنگ و لعاب آزادی و حقوق بشر خدا را نادیده گرفتند تا هست و نیست دنیا را به کام خویش کنند.

به اطراف خودمان خوب نگاه کنیم. کدام کشورها بیش از سایرین دم از حقوق بشر می زنند؟ کدام کشورها بیشتر حقوق بشر را زیر پا می گذارند؟ پاسخ این پرسش ساده است. غرب و به نمایندگی از آن آمریکا و رژیم صهیونیستی. خوب دقت کنید حامیان حقوق بشر دروغین غربی که حیات یک گربه یا سگ ولگرد برایشان به ظاهر مهم است و برای حمایت از حیوانات هزارن قانون عجیب و غریب دارند و حتی بعضا حیواناتشان از صاحبانشان ارث می برند، به راحتی و در یک حمله ی کور نظامی صدها کودک و زن و مرد افغان و عراقی را به خاک و خون می کشند و آب از آب تکان نمی خورد. با تمام رسانه های تصویری و شنیداری و خواندنی تروریسم را محکوم می کنند اما در پس پرده، خود حامی اصلی و هدایت کننده ی القائده و منافقین و مافیای مواد مخدرند. برای تراشیدن بهانه ی جنگ به راحتی برج ها ی دوقلوی خودرا ویران می کنند و صدها تن را زنده زنده دفن می کنند و به دیگران نسبت می دهند. شعار آزادی بیان می دهند و به راحتی همه چیز را زیر سوال می برند؛ خدا و پیامبران و اخلاق و هرچه برای جامعه ضمانت اخلاقی ایجاد می کند. اما اگر کسی خواست کلامی درباره ی هولوکاست بپرسد اورا به هزار انگ متهم می کنند و در اولین دادگاه دمار از روزگارش در می آورند. مدعیان دموکراسی ده ها سال از دیکتاتوران خونریزی مثل پهلوی، پینوشه، صدام، بن علی، مبارک، قذافی، ملک عبدالله، علی عبداله صالح و... تا آخرین لحظه و تا اخرین گلوله حمایت می کنند ولی با وقاحت تمام از دمکراسی دم می زنند. شعارشان دموکراسی و حاکمیت صندوق های رای است اما در هر کشور اسلامی و خاورمیانه ای که انتخابات برگزار می شود، اگر انتخابات سالم باشد مخالفان غرب حاکم خواهند شد. برای همین برخلاف شعارشان به راحتی بازی را به هم می زنند. نمونه اش انتخابات چند سال پیش الجزایر و به قدرت رسیدن اسلامگرایان بود که با به خاک و خون کشیدن مردم توسط تروریستهایشان آن را به شکست کشانیدند و یا پیروزی حماس بر فتح در انتخابات فلسطین بود که به راحتی آن انتخابات را باطل اعلام کردند و دولت قانونی حماس را به رسمیت نشناختند و دولت غیر قانونی محمود عباس را حمایت کردند.

اگر بخواهیم از این تناقضات بیاوریم، صدها نمونه ی دیگر داریم که نشان از دروغ بودن دموکراسی و حقوق بشر غربیست. آری حقوق بشر واقعی در اسلام است که خطوط قرمزش همه برای رشد بشریت و رسیدن به حد اعلای تعالی انسان است. امید است با جهانی شدن نهضت بیداری اسلامی و ظهور حضرت حجت(عج) حقوق بشر اسلامی در همه ی جهان فراگیر شود. انشاالله....

۱۳۸۹ اسفند ۷, شنبه

شروع مجدد

به نام خدا اللهم عجل لولیک الفرج، سلام

شاید حدود دوسه سال پیش که وبلاگ نویسی را شروع کردم، هیچ گاه به فکرم هم نمی رسید که یک روزی وبلاگم فیلتر شود، چون همیشه سعی در قانون مدار بودن دارم و از لحاظ اخلاق شخصی مقید به اصول اخلاقیم. اما متاسفانه حدود دو هفته پیش وبلاگ قبلیم توسط دوستان پالایش محیط اینترنتی مسدود شد. وقتی علت را جویا شدم، علت؛ ثبت وبلاگم در دامنه ی blogspot بود. وقتی چاره و راه کار برقراری مجدد وبلاگ را پرسیدم، مرا به ساختن یک وبلاگ در دامنه های ایرانی راهنمایی کردند. من نیز اطاعت کردم، چاره ای هم جز این نداشتم. اما راستش را بگویم هنوز نتوانسته ام از این وبلاگ دل بکنم. وبلاگ هم مثل دفترچه خاطرات دوران نوجوانی است، با این که شاید مطالبش آن چنان به دردبخور نباشد، اما همیشه گوشه ای از ذهن و همچنین کتابخانه ات را اشغال کرده است. با این حال سعی می کنم مطالب آن را به روز کنم تا شرمنده ی معدود دوستانی که گهگاه به آن سر می زنند، نباشم. انشاالله...

نشانی وبلاگ جدیدم:

http://azmastkebarmast.mihanblog.com

۱۳۸۹ بهمن ۲۹, جمعه

آخرخیانت

به نام خدا، اللهم عجل لولیک الفرج، سلام

22 بهمن ماه امسال مردم غیور ایران اسلامی با خلق حماسه ای جاودانه هم 33 سالگی انقلابشان را آغاز کردند و هم از قیام مردم مسلمان مصر و همه ی آزادیخواهان جهان اعلام حمایت کردند. ولی باز هم سران فتنه به تحریک بیگانگان با طراحی 25 بهمن -هرچند که با استقبال مردم و مخاطبانشان قرار نگرفت- باعث خوشحالی دشمنان اسلام و ایران و ایرانی شدند. پس از انتخابات پرشور ریاست جمهوری دهم اینان با بحث ساختگی و از غرب هدایت شده ی تقلب این حماسه ی ماندگار را به کام مردم ایران و سایر آزادیخواهان جهان که الگویشان برای تشکیل حکومت آینده شان، جمهوری اسلامی ایران بود، تلخ کردند.

آمریکا و صهیونیست ها که در حال مدیریت انقلاب مردمی و اسلامی مصر هستند. خواستار دزدیدن انقلاب اسلامی مصر و تبدیل آن به یک انقلاب ملی یا اقتصادی هستند وبرای این که انقلاب اسلامی سال 57 ملت ایران به عنوان الگوی انقلابیون مصر قرار نگیرد، نیاز دارند که به جمهوری اسلامی چهره ی ضد مردمی و مستبدانه بدهند و حال که مکررا در جبهه های مختلف سیاسی و اقتصادی از ایرانیان غیور مسلمان، تودهنی خورده اند، به گونه ای آن را جبران کنند. لذا به نوکران و جیره خواران خود دستور برپایی تجمع 25 بهمن را دادند و آن جمعیت اندک را با جادوی رسانه ه ای صهیونیستی در بوق و کرنا کرده اند و خواستند آن را خیزش عمومی مردم ضد جمهوری اسلامی ایران نشان دهند. اما به حمدالله استقبال از فراخوان سران فتنه به قدری کم بود که در این خواسته ی پلیدشان موفق نشدند.

اما بحث اینجاست که با این اقدام خیانت بار سران فتنه که در راستای منافع غرب و در جهت کمک به امریکا و اسرائیل و از پشت خنجر زدن به همه ی آزادیخواهان جهان بود، آیا کسی هست که بتواند خیانت و نوکراجنبی بودن اینان را انکار کند؟ هرکه اندکی به سیاست آشنا باشد آیا مفهوم 25 بهمن و ضربه ای که این حرکت به قیام ملت های مسلمان در بند دیکتاتورهای وابسته به آمریکا و انگلیس و اسرائیل، زد را نمی فهمد؟

آنکس که خواب است را می توان بیدار کرد ولی کسی که خودرا به خواب زده است، محال است که بتوان بیدار کرد. امیدوارم آن اندک حامیان فتنه گران نیز به دامان ملت باز گردند و تا دیر نشده حساب خود را از این خائنین به مام میهن جدا کنند. انشاالله...

۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

عمرکشان چه روزیست؟

به نام خدا، اللهم عجل لولیک الفرج، سلام

همانطور که می دانیم تنها برنده ی اختلاف بین مذاهب اسلامی، صهیونیسم غرب است و هرکس در راه افروختن شعله ی اختلافات مذهبی قدم بردارد، دانسته یا ندانسته در خدمت و نوکر صهیونیسم است. اگر درست یادم باشد،احتمالا،شهید مطهری در یکی از آثارشان می فرمایند اگر شیعه ای به یکی ازخلفا و محترمین اهل سنت توهین کند و این امر باعث افزایش کینه افراطیون سنی نسبت به شیعیان شود و به تبع آن یک شیعه توسط ایشان شهید گردد، آن شیعه ی متهتک در ریخته شدن خون برادر شیعه اش شریک است و در آخرت جوابگو.

مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای(دامةبرکاته) نیز مکرر بر ضرورت اتحاد و همدلی بین مسلمانان تاکید کرده اند و حتی در سخنرانی هایشان، خلفای مورد احترام اهل تسنن را با پیشوند جناب نام می برند و در قضیه ی کویت نیز با فتوای معروف در خصوص همسران پیامبر هرگونه بهانه ای را برای ایجاد اختلاف از بین برده اند. اینک بر کلیه شیعیان و مخصوصا برادران ولایی و عاشورایی و بسیجی است که بر این امر همت گمارده و با سعی در مقابله با گفتار، حرکات و رسوم اختلاف برانگیز در بر پای داشتن این خواسته ی نایب امام زمان(عج) گام بردارند.

اینجانب با ذکر مواردی که باعث افزایش کدورت و اختلاف میان مذاهب اسلامیست به شدت مخالفم و هرگاه در جایی باشم و توهینی توسط جاهلان به محترمین مذاهب دیگر شود، بسیار ناراحت می شوم و حتما تذکر می دهم. اینان از باب واجب تبری این کار را می کنند اما به اشتباه می روند چون تبرای واقعی بیزاری از دشمنان خدا و اهل بیت در حال حاضر است. اینان آمریکا و انگلیس و اسرائیل و فرقه های ساخته ی انگلیس خبیث و در کل صهیونیسم ها را رها کرده اند و به گذشته ای دور و مبهم تکیه می کنند که آن را هم به درستی درک نکرده اند و با بدفهمی بسیاری از مسائل عملا تیشه به ریشه ی اسلام و تشیع می زنند.

همینک یک مصاحبه که از سایت خبری جهان در روز 25بهمن 89 خواندم را عینا برایتان می آورم تا بخوانید و به دیگران نیز انتقال دهید. انشاالله ....

مراسمی كه با عنوان «عمركشون» معروف شده است جشن گرفتن برای كشته شدن عمر سعد كه قاتل اباعبدالله الحسین(ع) است، بوده و به غلط عوام نام عمر سعد را با خلیفه دوم اشتباه گرفته‌اند و شاید هم خرافه‌گرایی برخی از نادانان و سوء استفاده دشمنان در این اتفاق بی‌تاثیر نبوده باشد.

آیت‌الله سیدحسن مصطفوی، استاد اخلاق و قرآن در مصاحبه بانشریه خیمه، در رابطه با «عمركشان» می گوید: مراسمی كه با عنوان «عمركشون» معروف شده است جشن گرفتن برای كشته شدن عمر سعد كه قاتل اباعبدالله الحسین(ع) است، بوده و به غلط عوام نام عمر سعد را با خلیفه دوم اشتباه گرفته‌اند و شاید هم خرافه‌گرایی برخی از نادانان و سوء استفاده دشمنان در این اتفاق بی‌تاثیر نبوده باشد.
این در حالی است كه بسیاری از نقل های تاریخی نیز زمان قتل خلیفه دوم را اواخر ذیحجه عنوان می كنند.
این عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در زمینه برخی اقدامات بی اساس می افزاید:به نظر بنده آنچه در برخی مجالس شادی در این روز دیده می‌شود چیزی جز سوء استفاده از نام اهل بیت(ع) نیست، زیرا كه به نام عیدالزهرا(س) كلمات و سخنان سخیف و زشت بر زبان می‌رانند و افعال ناپسند و منكر مرتكب می‌شوند كه قطعاً مورد رضای خداوند نیست.
در این گفتگو آمده است:
* فلسفه جشن‌های ماه ربیع چیست؟
مصطفوی: نهم ربیع الاول سال
۲۶۰ هجری قمری اولین روز امامت حضرت ولی‌عصر(عج) است، یعنی حضرت امام حسن عسكری(ع) در هشتم ربیع الاول به شهادت رسیدند و امام زمان(عج) در روز نهم امامتشان شروع شد.
ایشان در آن موقع پنج‌ساله بودند، البته در میان شیعیان این موضوع چندان غیر طبیعی نیست، زیرا كه قبل از امام زمان(عج) حضرات معصومین دیگری چون امام جواد(ع) در سن هشت سالگی و امام هادی(ع) در سن شش سالگی به امامت رسیدند.
در حدیثی از امام رضا(ع) به استناد از قرآن كریم، نبوت حضرت یحیی(ع) در
۹ سالگی و نبوت حضرت عیسی(ع) در نوزادی مورد توجه قرار گرفته است كه این موضوع خود از اراده خداوند برای آزمودن مردم خبر می‌دهد.
از سوی دیگر چون علم لازم برای امامت و نبوت لدنی بوده و توسط خداوند عطا می‌شود، ممكن است این اراده الهی در هر سنی كه خودش صلاح بداند اتفاق بیفتد و البته وجود این نمونه‌ها در میان پیامبران و امامان شاید راهی است تا ذهن شیعیان آماده برای پذیرش امامت حضرت بقیه الله در سن پنج سالگی شود.
در هر صورت این خود از معجزات الهی برای حضرت امام زمان(عج) است و ما شیعیان آن روز را روز بزرگی می‌شماریم و جشن می‌گیریم، زیرا حضرت مهدی امام حی و حاضر هستند و از این جهت نسبت به سایر ائمه تقدم دارند.
البته شیعیان برای ولادت همه امامان شادی می‌كنند، اما برای امام زمان(عج) از آن جهت كه حاضر و ناظر هستند اولویت بیشتری وجود دارد.
از این جهت تعظیم و بزرگداشت این روز نیز می‌تواند به عنوان یك وظیفه دینی مورد توجه قرار گیرد و در این روز بیشتر برای سلامت وجود آن حضرت دعا شود و صدقه داده شود و… زیرا كه این كارها خود اعلام بیعت با آن امام بزرگوار است كه چون غایب هستند با یادآوری و شادی در این روز، اعلام بیعت و دوستی با حضرتش قلمداد می‌گردد.
* پس موضوع جشن‌هایی كه با نام عیدالزهرا(س) برگزار می‌شود، چیست؟
مصطفوی: از دو جهت شیعیان در این روز به شادی می‌پردازند و عیدالزهرا(س) می‌نامند؛ اول این روز، روزی است كه مهدی آل محمد(عج) به امامت می‌رسد و او كسی است كه وعده تجلی حكومت عدل الهی بر روی زمین را داده است و انتقام مظلومان را می‌گیرد و چه كسانی مظلوم‌تر از اهل بیت(ع) كه از همه نظر مورد ظلم و ستم قرار گرفتند و حقشان سلب شد.
حضرت مهدی(عج) دل حضرت زهرا(س) را با تحقق وعده الهی شاد خواهد كرد؛ از نظر دیگر این روز، روز كشته شدن عمر سعد است، كسی كه حادثه عاشورا را با آن شرحی كه همه می‌دانید برای امام حسین(ع) و اهل بیتش رقم زد، كسی كه خون‌های پاك زیادی را در صحرای كربلا به زمین ریخت، كسی كه زینب كبری(س) و دیگر زنان خاندان رسول(ص) را به اسارت برد و هزاران ظلم دیگری كه در حق شیعیان روا داشت.
روز نهم ربیع الاول روز كشته شدن عمرسعد ملعون به دست مختار ثقفی است، در این روز مختار دستور داد سر او را از بدن جدا كردند؛ لذا از این جهت هم روز نهم ربیع الاول روز شادی برای اهل بیت(ع) و حضرت زهرا(س) است.
بنده معتقدم این مراسمی كه با عنوان «عمركشون» معروف شده است جشن گرفتن برای كشته شدن عمر سعد كه قاتل اباعبدالله الحسین(ع) است، بوده و به غلط عوام نام عمر سعد را با خلیفه دوم اشتباه گرفته‌اند و شاید هم خرافه‌گرایی برخی از نادانان و سوء استفاده دشمنان در این اتفاق بی‌تاثیر نبوده باشد.
* اما برمبنای همین تفكر جشن‌های بسیاری برگزار می‌شود و بعضاً افراط و تفریط‌هایی دیده‌ می‌شود كه نه شرع آن را تایید می‌كند، نه عرف؟
مصطفوی: به صورت كلی چه در جشن و شادی، چه در غم و اندوه و در همه كارهایمان ما نباید پایمان را از حریم دین فراتر بگذاریم. برخی به غلط می‌گویند كه روز نهم ربیع‌ الاول روز رفع القلم است، یعنی هر كاری بكنیم گناهی بر ما نیست؟!
مگر چنین چیزی ممكن است؟ زیرا نظارت خداوند در هیچ حالتی از انسان برداشته نمی‌شود، مگر می‌شود خداوند این روز را رفع القلم كرده باشد و مجوز هركاری را داده باشد.
از طرف دیگر این مطلب مخالفت و تعارض آشكار با نص قرآن دارد، در سوره ق آیه
۱۸ خداوند می‌فرماید كه هیچ حرف و سخنی تلفظ نمی‌شود مگر اینكه در آن لحظه فرشته‌ای آن را ثبت و ضبط می‌كند.
خداوند فرموده حتی تمام حرف‌های ما را ثبت و ضبط می‌كند و هیچ استثنایی هم برایش بیان نكرده آنوقت عده‌ای می‌گویند هر گناهی مرتكب شویم بلا اشكال است؟ و به یك روایت مجعول و نادرست هم استناد می‌كنند و وقتی با قرآن مقایسه می‌شود، درست در مقابل است، پس باید بر دیوار كوبیده شود و نمی‌توانیم آن را بپذیریم.
همچنین در سوره عنكبوت آیه
۲۹ در بیان داستان قوم لوط می‌فرماید كه آنها سه گناه بزرگ داشتند؛ اول اهل لواط بودند، دوم راهزنی می‌كردند و سوم اینكه در مجالسشان (حتی به شوخی) سخن زشت و ناروا بر زبان می‌راندند، وقتی خداوند افعال و حرف‌های زشت ایشان در میهمانی‌هایشان را هم‌ردیف دو گناه بزرگ دیگرشان می‌شمارد، تكلیف روشن است.
به نظر بنده آنچه در برخی مجالس شادی در این روز دیده می‌شود چیزی جز سوء استفاده از نام اهل بیت(ع) نیست، زیرا كه به نام عیدالزهرا(س) كلمات و سخنان سخیف و زشت بر زبان می‌رانند و افعال ناپسند و منكر مرتكب می‌شوند كه قطعاً مورد رضای خداوند نیست.
شیعیان اهل بیت(ع) حتی در روز شادی هم باید طوری شادی كنند كه منكر واقع نشود، غیبت پشت سر افراد، دادن نسبت ناروا به قومیت‌ها، الفاظ و افعال زشت و زننده، همه و همه مورد تأیید اسلام نیست و موجب تقرب به خداوند و اهل بیت(ع) هم نمی‌شود.
بنده بررسی كرده‌ام و دیده‌ام كه در برخی موارد برخی افعال مثل دروغ مصلحت‌آمیز برای نجات جان فردی یا صلح و آشتی بین دو نفر و امثال آن مجاز دانسته شده، اما هیچ جا فحش دادن و سخنان بد استثنا نشده است؛ حتی قرآن می‌فرماید معبودهای كفار را فحش ندهید تا آنها هم روی عداوت به خدا ناسزا نگویند.
ما هم نباید به برخی از عقاید دیگران ناسزا بگوییم و با این كار اختلاف ایجاد كنیم تا آنها هم از روی لجاجت به مقدسات شیعه اهانت نكنند.
امیرالمؤمنین(ع) در جنگ صفین دیدند كه عده‌ای لشكر معاویه كه دشمن حضرت بودند را فحش می‌دادند، امیرالمومنین(ع) فرمود: «حق ندارید فحش بدهید، تنها می‌توانیم با آنها بجنگیم.»
از این رو ما نیز حق نداریم از الفاظ زشت و ناسزا در مجالس و جشن‌ها استفاده كنیم. باید مواظب باشیم هم در روز نهم ربیع الاول و هم در همه روزهای دیگر از مسیر دین خارج نشویم.
* با این اوصاف ریشه ترویج این خرافات چه بوده است؟
مصطفوی: از قدیم دشمنان اسلام به فكر ایجاد تفرقه میان شیعه و سنی بوده‌اند حتی بنده فكر می‌كنم كه این روز را همین دشمنان به نام خلیفه دوم منصرف كرده‌اند در صورتی كه شواهد مستند تاریخی هیچكدام وفات عمربن خطاب را نهم ربیع ذكر نكرده‌اند، بلكه كشته شدن عمرسعد در این روز بوده است، با این وجود این مسئله را دشمنان معروف كرده‌اند تا بین شیعیان و اهل سنت اختلاف بیندازند.
الان هم گروهی كه این مجالس را با این اوصاف برپا می‌كنند و لعن عمومی می‌گیرند، مخصوصاً در این دنیای ارتباطات كه هیچ چیز مخفی نمی‌ماند، یا جاهلاً یا عامداً به دشمنان اسلام كمك كرده‌اند.
از طرف دیگر در زمانه‌ای كه دشمن مشترك شیعه و سنی وجود دارد كه می‌خواهد اصل اسلام را از بین ببرد، اتحاد بیش از پیش این دو مهم‌تر از همیشه است.
* توصیه شما برای شیوه شادی و سرور در این روز چگونه است؟
مصطفوی: ابراز شادی منحصر به آن كارهای سخیف و گفتارهای ناشایست نیست، بلكه خیلی كارهای خوب دیگری می‌شود انجام داد و درعین حال شاد بود، الان هم بسیاری از مجالس و جشن‌های خوب توسط متدینین برگزار می‌شود كه هم مداحی اهل بیت(ع) است و هم به مستمعین معرفت بیشتر نسبت به دین هدیه می‌كند
یا مثلاً می‌شود در این روز اطعام كنیم، اطعام سنت خیلی خوبی است كه نمی‌دانم چرا منحصر به محرم شده است در حالی كه یكی از اعمال اعیاد مانند عید غدیر و… اطعام مسلمین و سفره‌داری است، روایت داریم كسی كه در روز عید غدیر اطعام كند، همانند آن است كه تمام پیامبران خدا را میهمان كرده است.
این روز را می‌توان با صله رحم، اصلاح ذات بین، اطعام مردم و برگزاری جشن‌هایی در شأن اهل بیت(ع) جشن گرفت و شادی خود را ابراز نمود كه این ابراز شادی در روز نهم ربیع الاول كه آغاز ولایت حضرت مهدی(عج) است به مثابه بیعت با آن امام بزرگوار است.

۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

حامیان جدید مردم مصر!

به نام خدا، اللهم عجل لولیک الفرج، سلام

امروز برای انجام فرضه ی راهپیمایی یوم الله 22بهمن از خانه خارج شدم. البته دیر به راهپیمایی رسیدم چون پایان شب گذشته از مسافرت آمده وبسیار خسته بودم. وقتی رسیدم جمعیت زیادی در حال خارج شدن از میدان امام(ره) بودند، جمعیت زیادی هم در حال وارد شدن به میدان. تا به حال این قدر استقبال از راهپیمایی 22 بهمن سابقه نداشته و یا دست کم من تا به حال ندیده بودم. این حضور خیلی معنی داشت. رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای (دامة برکاته) در نماز جمعه ی هفته پیش براین حضور تاکید کردند و آن را حمایت از مردم مسلمان مصر دانستند. عاشقان ولایت و امامت چه زیبا لبیک گفتند و با حضور جانانه ی خود این حماسه ی جاودان را آفریدند. امروز همه آمده بودند و بعد از پایان راهپیمایی نماز جمعه ای با شکوه برپاداشتند که نظیرش را کمتر به یاد داریم و دعا کردند برای پیروزی مسلمانان مصر بر دولت جیره خوار آمریکا و اسرائیل.

نکته ای که برای من جالب بود و البته بسیار تاسف بار، خبری بود که از سخنران راهپیمایی شنیدم. حضرت آیة الله جنتی فرمودند که سران فتنه 88 بیانیه داده اند و روزی را برای برپایی راهپیمایی حمایت از مردم مصر اعلام کرده اند!!! خنده ام گرفت؛ آخر اینان را با مردم مصر چه کار؟ حال اگر مردم سوریه ضد بشار اسد قیام کرده بودند و آنان حمایت می کردند برایم قابل قبول بود. حسنی مبارک دیکتاتور مصری که مورد تایید صددرصد حامیان صهیونیستی و آمریکایی سران فتنه بود.

مبارک سی سال مصر و مصریان را برده ی حلقه به گوش غرب کرده بود و شرف و عزت و دین و آزادی مردمش را تحت نظارت غربیان مدعی حقوق بشرو دموکراسی لگدمال. منافع اسرائیل غاصب و آمریکای جنایتکار را بر منافع ملتش ترجیه می داد. او بود که وقاحت را تا بدانجا رسانید که در محاصره وقیحانه ی غزه که داد همه ی مردم آزاده ی جهان را درآورده بود، با بستن گذرگاه رفح، مردم مسلمان و مظلوم غزه را در بدترین شرایط محاصره قرار داد و باعث ریخته شدن خون بسیاری از مردم مسلمان فلسطین شد.

مبارک کسی بود که در سال پیش در پی فتنه 88 در جمع سران عرب از فتنه گران اعلام حمایت کرده بود و آرزو کرده بود که جمهوری اسلامی ایران توسط اینان سرنگون شود.

نمی دانم این اعلام حمایت سران فتنه از مردم انقلابی مصر چه معنایی می دهد؟ مردم مصر که در جبهه مقابل ایدئولوژی سران فتنه قرار دارند. سران فتنه که باید حالا عزادار باشند که متحدان و حامیان دیروز آنها که همه دیکتاتوران و مزدوران صهیونیسم هستند، یکی یکی دارند سقوط می کنند. شادی آنها از برای چیست؟ عجب رویی دارند این ورشکستگان سیاسی! خدا را شکر که ملت ایران آلزایمر ندارند وگرنه سران فتنه، احتمالا؛ حمایت آمریکا و اسرائیل و سران فاسد و دیکتاتور عرب از فتنه 88 را منکر می شدند و می گفتند آنها حامیان رقیبمان بودند.

خدارا شکر که ملت ایران آگاهند و هوشیار. دروغ این چوپانان دروغگو را باور نمی کنند و خوب می دانند که آنها فقط می خواهند خود را مطرح کنند و از آب گل آلود ماهی بگیرند. آنان همینک عزادار دوستان نوکرصفت خود هستند و در آشوبند که نکند این حرکت انقلابی مردم مصر، در مردم سایر کشورهای اسلامی اثر کند و دومینووار حکومت های فاسد و دیکتاتور عربی سقوط کنند و اینان حامیان مالی و بین المللی خود را از دست بدهند. نکند آن اندک هواداران فتنه ی سبز بفهمند که منطق جمهوری اسلامی ایران، امروز جزء آمال و آرزوهای مردم کشورهای اسلامیست و دیگر بر اراجیف سران فتنه، تره هم خرد نکنند.

خدا را شکر که ملت ایران فهمیده اند و اگر اقلیتی هنوز به نیت پلید اینان پی نبرده اند، خداوند متعال آنان را هدایت فرماید. انشاالله....

۱۳۸۹ بهمن ۲۲, جمعه

تجزیه سودان

به نام خدا، اللهم عجل لولیک الفرج، سلام

چندی است که اوضاع سیاسی جهان متغیر شده و هرروز خبری تازه از تغییر یا انقلاب و تجزیه می شنویم. با همه پرسی سودان پس از چند سال جنگ و خونریزی تحت مدیریت غرب و هموار شدن تجزیه این کشور اسلامی به دو کشور شمال اسلامی فقیر و جنوب غیر مسلمان متمول، پیش بینی حوادث غیر مترقبه ی سیاسی خبر غیرمحتمل نبود و هر آگاه و علاقه مند سیاست، نیک می دانست که امپریالیسم صهیونیسم برای تجزیه این کشور مسلمان نیاز به ساختن یک دل مشغولی بزرگ برای مسلمانان دارد که بتواند در کمال آرامش این تجزیه ی بزرگ را انجام دهد تا خیالش از آفریقا راحت شود. سودان ورودی آفریقا برای غرب است و با این تجزیه عملا ما وارد یک آفریقای مسیحی می شویم نه آفریقای مسلمان.

امریکا با مدیریت این تجزیه که الحق و الانصاف در این امر موفق هم بود نیاز به سرگرمی برای اعراب داشت که نکند تحت فشار افکار عمومی ملت های مسلمان، دولت ها در این راه از خود واکنشی نشان دهند و در روند تجزیه ی سودان خللی وارد کنند. لذا ابتدا خواست با مطرح کردن مجدد دادگاه حریری توسط نوکر خود سعد حریری، لبنان را در یک آشوب داخلی سنگین وارد کند و به تبع آن سایر مسلمانان را به این جنگ داخلی مشغول کند که با درایت سید حسن نصرالله و عزل حریری از نخست وزیری لبنان و جانشینی میقاتی این فتنه به حمدالله تا الان با شکست روبرو شده است.

پس از آن مساله ی تونس بود که قابل تامل است. بن علی دیکتاتور تونسی که حدود سی سال منویات غرب را مو به مو در تونس به اجرا گذاشت و با تمام توان نسبت به محو آثار اسلامی از تونس همت گمارد و منافع غرب و صهیونیسم را تامین کرد. پس از اعتراضات سنگین مردمی به سرعت از تونس به عربستان فرار کرد ولی بدنه ی دولت سی ساله ی وی در تونس باقی ماند. این اغتشاشات درد زایمان سی سال دیکتاتوری مورد حمایت مدعیان دموکراسی غربی بود که با فرار بن علی تقریبا خاتمه یافت، لکن سیاست های کلی دولت تونس تغییری نیافت.انشاالله با بیداری ملت تونس این طرح مهندسی شده ی غربی به سرانجام نرسد. دراین میان نکته ی حائز اهمیت این است که این اتفاق سریع در حیات خلوت فرانسه و با حمایت دولت آمریکا صورت گرفت و آن هم در مسیر مشغول سازی اعراب بود تا سودان تجزیه شود که موفق هم بودند.

به دنبال آن در یمن و اردن و مصر هم خیزش مردمی آغاز شد که در همان ابتدا با تغییر دولت اردن توسط شاه اردن و قبول شروط مخالفان دولت یمن توسط علی عبدالله صالح رییس جمهور یمن، تقریبا اردن و یمن آرام شد. اما در مصر این قیام مردمی هنوز ادامه دارد و متاسفانه به خاطر عدم وجود رهبری واحد هنوز به نتیجه ای نرسیده است اما آمریکاییها شدیدا در حال مهندسی آن هستند تا به نتیجه ی دلخواه خود برسند.

به هر حال هدف اصلی غرب و صهیونیسم که تجزیه سودان بود با موفقیت اجرا شده است اما امیدواریم که آتشی را که روشن کرده اند دامنشان را بگیرد ودومینووار تمام حکام عرب وابسته را سرنگون کند. چون هر حاکم عرب وابسته ای که سقوط کند، حکومت جانشین آن متمایل به جمهوری اسلامی ایران خواهد شد. انشالله...

۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه

بصیرت عاشورائیان

به نام خدا، اللهم عجل لولیک الفرج، سلام

یک شنبه شب مورخه 03/11/89ساعت 19 در مسجد سید اصفهان گردهمایی بصیرت عاشورائیان به میزبانی اداره اوقاف و امور خیریه استان اصفهان برگزار گردید. میهمان ویژه ی امشب آقای دکتر حسین شریعتمداری مدیر مسؤول روزنامه وزین کیهان بود. حدودا ساعت 2015 سخنرانی ایشان شروع و تا نزدیکی 2200 ادامه داشت. تمام محوطه ی مسجد سید مملو از جمعیت بود که به عشق افزایش اطلاعاتشان از رخدادهای کشور به پای سخنرانی عمار زمانه و افشاگر چهره ی منافقان آمده بودند. من با یکی از دوستان که از اصلاح طلبان است در این جلسه شرکت کردم. جالب است که حضور در این جلسه به پیشنهاد این برادرارجمند صورت گرفت و من ازایشان بابت این مساله سپاسگزارم. موضوع سخنرانی همانگونه که انتظار داشتیم پیرامون فتنه ی 88 بود که ایشان ابتدا برکات این فتنه و سپس معیارهای شناخت فتنه های بعدی را بیان نمود. اینک در حد توان صحبت هایی که ایشان فرمودند و یادداشت کردم و یا در خاطرم هست برایتان می نویسم. البته بیان استاد سرشاراز آیه و حدیث و اشعار و آرایه های ادبی و لطایف فاخر است که این قلم و حافظه از بیانش عاجزاست. امیدوارم در حد توان اینجانب مقبول افتد:

فتنه در لغت به معنای آزمایش کردن، وارد کردن طلا در آتش است تا نا خالصی هایش بسوزد و غبارش برطرف شود و عیارش مشخص. در فتنه غربال است پس سختی نیز هست. مثل آتش نمرود که بر ابراهیم گلستان شد.

فتنه 88 یکی از موهبت های بزرگ الهی بود که در آن آتش فتنه ی 88 به گلستان 9 دی ختم شد. این فتنه برکاتی دارد که به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:

1- فتنه ی 88 بازخوانی رخدادهای صدراسلام است. در آن فتنه حضرت فاطمه زهرا(س) برای بیان واقعیات و اخذ همراهی به سراغ هرکدام از خواص که رفت یا با سکوتشان مواجه شد و یا با سخنان دوپهلو و چند پهلوی ایشان و آن شد که نباید می شد. چرا؟ چون نگاه مردم به خواص بود و با لغزش بزرگان مردم عامی نیز می لغزیدند.

اما امروز مردم نگاهشان به جلوداری رهبر معظم انقلاب است و اگر خواص بلغزند، تنها خودشان رفوزه می شوند و سقوط می کنند.

2- دشمن در فتنه ی 88 همه ی توانش را به میدان آورد. همه گروههای مخالف جمهوری اسلامی ایران در این امر باهم متحد شدند. همان حرف امام که سی سال پیش فرمود چپگراها نوکر راستگراها هستند، دراین برهه با اتحادشان بر همگان مشخص شد. الکفر ملة واحدة....

3- فتنه ی 88 نکات و ارزش های فراموش شده ی انقلاب را در ذهن نسل اول و دوم زنده کرد.

4- فتنه ی 88؛ انقلاب اسلامی ایران، دوستان و دشمنانش را به طور مستند در برابر چشم نسل سوم و چهارم قرار داد.

5- فتنه ی 88؛ طلوع دوباره ی امام(ره) بود. رهنمودهای امام که از یاد رفته بود مجددا زنده شد.

6- مردم متوجه شدند که دشمن نخوابیده است و در بیداری به سر می برد و در کمین هر فرصتی است. پس مردم باید هوشیار باشند و هر فرصتی را از دشمن بگیرند.

7- مردم به وضوح مدیریت امام خامنه ای(دامةبرکاته) را دیدند و فهمیدند آنچه را که مردم در آیینه نمی بینند، ایشان در خشت خام می بیند و رهبری اشان الهی است و کاروان ملت را از گردنه های سخت عبور داده و به سلامت به سرمنزل مقصود می رساند و در یک کلام فهمیدند: خامنه ای، خمینی دیگراست / ولایتش، ولایت حیدراست

حضرت علی(ع) می فرمایند که از خدا نخواهید که در فتنه نیفتید.(نقل به مضمون) چون در فتنه است که عیارسنجی و غبارروبی می شود.

آزمایشگاه نهایی فتنه ی 88، یوم الله نهم دی 88 بود که حضور دهها میلیونی مردم در آن روز، نشان دهنده ی عیار بالای خلوص مردم و کمی ناخالصی ها در جامعه ی سیاسی این کشور است.

گفتن مکرر از فتنه نه بیان زنده بودن آن که تنها بحث عبرت گرفتن از آن است. فتنه ی 88 مرده است چون ملت ایران به ریسمان مستحکم الهی که همان ولایت فقیه است چنگ زده است و شیاطین نمی توانند آنها را ازمسیرحق منحرف سازند.

سوال: آیا دوران فتنه گری تمام شده است؟

جواب: قطعا نه. چون شما با دشمنان اختلاف ماهوی دارید، یعنی ماهیتا با هم دشمنید. مادام که شما برحاکمیت اسلام ناب ظلم ستیز تکیه دارید، نظام ظلم با شما به تخاصم ایستاده است.

دشمنان ایران همه ی راهها را از قبیل جنگ و تحریم و تحدید و ... را بر ضد ما آزموده اند. دشمن به این نتیجه رسیده است که باید کانون اصلی قدرت نظام که همان اسلام ناب است را هدف قرار دهد. امام از اسلام آمریکایی می نالیدند. اسلام آمریکایی سراب است، چون همه ی ویژگی های اسلام را دارد غیر از ظلم ستیزی آن.

جری آدامز می گوید: خمینی فقط جهان اسلام را برنیانگیخت، بلکه دنیای دین باوران را برانگیخت.

کوهن می گوید: در آغاز هزاره ی سوم باید دکترین پایان تاریخ فوکویاما را کنار گذاشت. آغاز هزاره ی سوم، آغاز قدرت قطب اسلام است.

اتفاقات تونس، الجزایر، اردن، یمن و مصر را ببینید با این همه تلاش غربیها امروز شعارهای اسلامی و ضد آمریکایی و اسرائیلی در خیابان های آنان طنین انداز است.

در مذاکرات استانبول دکتر جلیلی با قدرت تمام صحبت درباره انرژی هسته ای را از دستور کار مذاکرات حذف می کند به گونه ای که واشنگتن پست نوشت: بایستی به خانم کاترین اشتون از جانب آمریکا تسلیت گفت.

زعیف شیف استراتژیست اسرائیلی در هاآرتص نوشت: درجنگ نرم هم از جمهوری اسلامی شکست خوردیم ما در خاورمیانه همه جا با طرفداران جمهوری اسلامی ایران روبرو هستیم. هر اقدامی در خاورمیانه می خواهد اتفاق بیفتد بایستی ابتدا زنگ تهران را به صدا درآورد.(نمونه آن اتفاقات لبنان و فلسطین و عراق و...)

نتیجه اینکه شما ماهیتا با نظام سلطه درگیرید و تنها دو راه برای پایان آن وجوددارد؛ یا اینکه شما دست از اسلام ناب بردارید. یا نظام سلطه دست از خوی استکباری خود بردارد.

فتنه های بعدی:

فتنه ی 88 مرده است و تعبیر سرلشکران بی لشکر زیبنده ی سران فتنه است.

سران فتنه به مانند میکروب هستند که با ورود به بدن نظام، آن را واکسینه کرده اند.

فتنه های بعدی در راه است، اما دشمن از عوامل سوخته ی خود در یک فتنه، در فتنه های دیگر به صورت آشکار استفاده نمی کند. بنابراین باید با بصیرت همه ی وقایع را رصد کنیم تا به اشتباه دچار نشویم. فتنه ی 88 به صورت کامل از روی برنامه ی امثال جین شارپ و مایکل لدین و جورج سورس و امثالهم اجرا شد ولی خوشبختانه چون مجریانش بی عرضه بودند کار به جایی نرسید.

معیارها:

برای شناخت فتنه های بعدی و بازیگران آن معیارهایی را باید داشته باشیم که به چند مورد آن اشاره ی مختصر می کنیم:

1- نگاه و نظر رهبر؛ هرکس با رهبری زاویه گرفت، مراقبش باشید. هرقدر بیشتر فاصله گرفت شما بیشتر دقت کنید. مقام معظم رهبری می فرمایند: کسی که نقشه ی راه در اختیار نداشته باشد به بیراهه می رود.... بله این نقشه ی راه در دستان رهبری است.

2- هروقت دیدید جریانات ناهمگن در کنارهم قرارگرفتند و باهم ائتلاف کردند به تابلوی ائتلاف شک کنید. محور ائتلاف آنها همان نیست که برتابلوشان است. محور ائتلاف، مخرج مشترک آنهاست. در فتنه ی 88 اصلاح طلبان،مارکسیستها، بهاییان، منافقان، سلطنت طلبان و... متحد شدند نه برضد دولت که مخرج مشترکشان، براندازی نظام بود.

3- مواظب آنها که آب را گل آلود می کنند و یا جاده ی فرعی می سازند باشید. آنهایی که جامعه را متشنج نشان می دهند و یا آنهایی که حرفهایی را می زنند که خریدار ندارد در حکم کاتالیزور برای وقایع بعدی هستند. اینها می خواهند تمرکز از روی مسائل اصلی برداشته شود.

4- در انطباق معیار، به روابط سببی و نسبی و مسئولیت ها نگاه نکنید. حضرت امام علی(ع) می فرمایند: حق را با افراد نسنجید، افراد را با حق بسنجید.

5- به مرزبندی ها دقت کنید. هنگامی که دیدید کسانی با دشمنان درونی یا بیرونی نظام مرزبندی مشخصی ندارند، با نگاه حساس به آنها بنگرید. وقتی مرزبندی نمی کنند یعنی با آنها هستند و نمی توانند بر ضد آنها کاری کنند. خطا اگر تکرار شد خبط می شود. گول نخورید.

6- هرگاه دیدید یکی از خواص سکوت کرد، حساس شوید. بعضی وقت ها سکوت صدای بلندی در تایید فتنه است.

7- به آنهایی که معیارهای اصلی و قابل ارزیابی و شناخت را به میدان های غیرقابل ارزیابی می کشانند یا معیاهارا جابجا می کنند، حساس شوید. ولایت خوب است اما ولایت فقیه معیار است.

8- بین نقد و نق تفاوت قائل شوید. نقد خوب است و لازم، اما نق معیاری ندارد. و السلام