۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

کتاب دا

به نام خدا، اللهم عجل لولیک الفرج، سلام
کتاب دا
کتاب فوق خاطرات خانم سیده زهراحسینی به اهتمام خانم سیده اعظم حسینی،از دفترادبیات و هنر مقاومت، انتشارات سوره مهر،چاپ هشتاد وسوم، 1388 ،قطع وزیری، در812صفحه
این کتاب را پس از مطالعه ی یک نقد در روزنامه خریدم و مطالعه کردم. شاید بگویم اولین بار بود که تبلیغ یک کالا با واقعیتش منطبق بود. هرجا که درباره ی دا نوشته بودند و من خواندم، همه اش تعریف و تمجید بود و واقعا شایسته ی این تمجید ها بود. این کتاب خاطرات خانم حسینی است که همراه خانواده ازعراق به جرم ایرانی بودن رانده می شود و پس از فراز و نشیب ها، آنجا که زندگیشان به کمی آسایش می رسد، جنگ تحمیلی آغاز می شود و پدر و برادر و بسیاری از دوستان و آشنایانش شهید می شوند و خودش جانباز و آواره ی شهرها و اردوگاه های دیگر.
شاید این اتفاقات را کم و بیش خوانده یا شنیده باشیم و دفاع مقدس ما پراست از این خاطرات و روایات تلخ اما وارد شدن این همه مصیبت به دختری نوجوان و مهمتر از آنها صبرو مقاومت زینب گونه ی او در برابر این مشکلات حائز اهمیت است. قبل از مطالعه ی این کتاب کمی درباره جنگزده ها و آنانی که پس از حمله ی صدامیان شهر و کاشانه ی خود را رها کرده و به شهرهای امن تر کوچ کرده بودند، بی انصافی می کردم و مهاجرت آنان را شایسته ی یک مسلمان ایرانی نمی دانستم ولی پس از خواندن این خاطرات با همه ی ریزه کاریها در وصف مناظر هولناک آن حمله ی نابرابر، با تمام وجود از آن اندیشه ی قبلی خود شرمسار شدم و توانستم به صورت مجازی با غرق شدن در صفحات کتاب اندکی ازرنج این مردم را درک کنم. این خاطرات روایت یک شیرزن یا به عبارت بهتر زینب زمانه است که تمام هست و نیست خود را در راه وطن و اعتقادش گذاشت. این کتاب چون از دل برآمده بر دل نیز می نشیند و خواننده را با خود به اوج تاریخ هشت سال دفاع مقدس، یعنی آغاز جنگ تحمیلی می برد.
هفته ی پیش مقام عظمای ولایت در جلسه ای از نویسنده و راوی آن قدردانی کرد که حائز اهمیت است. در نمایشگاه بین المللی کتاب هم وقتی به ایشان گفتند کتاب دا به چاپ یکصد و چندم رسیده است، ایشان فرمودند: تعداد چاپ مهم نیست، مهم تعداد نسخ آن است که باید میلیونی باشد. من با خود گفتم مقام معظم رهبری هر گاه در مساله ای باریک می شوند و مرتب آدرس می دهند حتما می خواهند ما خود به آن نتیجه ی مورد نظرایشان برسیم. پس در خواندن کتاب عزمم را جزم کردم و امروز مطالعه اش تمام شد. با خود کمی کل داستان را مرور کردم و نتیجه ای که از آن می شد گرفت را چند بار حلاجی کردم. از مطالعه ی این کتاب خواننده به عمق ایثار و از خودگذشتگی انسانهایی پی می برد که در طبقات اجتماعی امروز جایگاه برجسته ی عرفی ندارند ولی در موقع سختی ها رشادت ها کرده و با صبری زینب گونه برمشکلات فایق آمده و حماسه ها می سازند.
با خود اندیشیدم چه مساله ی عظیمی ممکن است در راه باشد که مقام معظم رهبری روحی فداه این گونه ما را به تفکر و خودسازی و ایثاررهنمون می سازد؛ دوچیز به ذهنم خطور کرد؛ یکی جنگ احتمالی با آمریکا و متحدانش و دیگری هدفمند کردن یارانه ها. در اولی که تکلیف روشن است و احتیاج به توضیح زیادی نیست. چون در صورت وقوع جنگ با توجه به تجربه هشت سال دفاع مقدس باید خود را برای یک جنگ نابرابر دیگر آماده کنیم. اگر منظور طرح هدفمند کردن یارانه ها باشد، با توجه به فشار ناگهانی که در سال اول اجرای طرح به عامه ی مردم وارد می شود اثرات اقتصادی و اجتماعی آن کمتر از یک جنگ واقعی نخواهد بود، لذا رهبر فرزانه ی انقلاب با هدایت ما به سمت مطالعه ی یک کتاب می خواهد ما را برای ایثاری مضاعف آماده کند تا از این نبرد سرنوشت ساز اقتصادی -هدفمند کردن یارانه ها- پیروزو سربلند بیرون آییم و بدانیم که با توجه به تبعات این کار، اگر به مانند روزهای دفاع مقدس اندکی از حقوق مسلم خود بگذریم و مسئولان و دولت را یاری کنیم می توانیم با اقتدار اقتصادی به آقایی جهان دست یابیم و اگر با شیطنت ها ی بیگانگان و مزدوران آنان به نیمه ی خالی لیوان بنگریم و به نق زدن و کارشکنی و خیانت بپردازیم، نیست و نابود خواهیم شد و یا در مذلت زندگی خواهیم کرد.
البته این نتیجه گیری نظرات شخصی بنده است و ممکن است کاملا هم اشتباه باشد ولی به همه ی دوستان مطالعه ی این کتاب را توصیه می کنم ودر صورت امکان ازهدیه دادن و امانت دادن این کتاب به سایرین دریغ نفرمایید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر