۱۳۸۸ بهمن ۷, چهارشنبه

از ماست که بر ماست

به نام خدا، اللهم عجل لولیک الفرج، سلام
شاید همیشه عده ای باشند که برای هر حادثه که پیرامون شان اتفاق می افتد، به دنبال عامل و مسبب بیرونی باشند. این افراد همیشه درحال غرولند کردن و شکایت از وضع موجودند. اما وقتی همان افراد، کلاهشان را قاضی کنند، خواهند دید که بسیاری از مسایل که برایشان رخ داده ریشه در رفتار و عملکرد گذشته آنان داشته است و با اصلاح خود یا انجام مواردی که در حیطه ی خودشان است آن مسائل به راحتی قابل حل است.
توسعا وقتی ما مسایل رخداده پس از انتخابات دهم را مطالعه می کنیم و شخصیت های محرک و مروج فتنه را بررسی می کنیم، می بینیم که اکثرا همان ها هستند که در فتنه های قبلی کشور دست داشته اند و متاسفانه قوه قضاییه با اهمالی عجیب، همیشه از خطاهای آنان چشم پوشی کرده و فتنه ی آنها را به صورت آتش زیرخاکستر نگه داشته است.انشاالله که عمدی نباشد. من باب نمونه اگر مسئولان قضایی، آمران و محرکان و عاملان وقایع تیر87را قلع و قمع می کردند یا مفسدان اقتصادی را رسوا، مطمئنا ماشاهد وقایع پس از خرداد88 نبودیم و این همه لطمه ی حیثیتی به این نظام وارد نمی شد. اگر آن روز ریشه ی این نامحرمان از نقاط حساس نظام کنده شده بود، امروز به دنبال ارتباطات آتها با عوامل مزدور خارجی نبودیم. ما هرچه می کشیم از کوتاهی خودیها می کشیم... .
حال یک شعرمستزاد از مرحوم ملک الشعرای بهار - که بی ارتباط با نام وب لاگم نیست- برایتان می آورم. مرحوم بهار این شعر را برای اوضاع وخیم آن روز آورده است و لازم به ذکر است که پس از انقلاب و با گسترش افکار امام خمینی و به ویژه در دوران دولت نهم و دهم با شروع خودباوری و برگشت به آموزه های اسلام و امام، این ملت خود را بازیابی کرده است و با سرعت به سمت پیشرفت و تعالی- که آرزوی سراینده ابیات زیر بوده است- می رود. امید است خدا ما را دراین مسیر ازشر دشمانان دانا و دوستان نادان حفظ کناد.
این دود سیه فام که از بام وطن خاست از ماست که بر ماست
وین شعله سوزان که برآمد ز چپ وراست از ماست که بر ماست
جان گر به لب ما رسد از غیر ننالیم با کس نسگالیم
از خویش بنالیم که جان سخن این جاست از ماست که بر ماست
یک تن چو موافق شد، یک دشت سپاه است با تاج وکلاه است
ملکی چو نفاق آرد، او یکه وتنهاست از ماست که بر ماست
ما کهنه چناریم که از باد ننالیم برخاک ببالیم
لیکن چه کنیم آتش ما در شکم ماست از ماست که بر ماست
اسلام گر این روز چنین زار وضعیف است زین قوم شریف است
نه جرم ز عیسی نه تعدی زکلیساست از ماست که بر ماست
ده سال به یک مدرسه گفتیم وشنفتیم تا روز نخفتیم
و امروز بدیدیم که آن جمله معماست از ماست که بر ماست
گوییم که بیدار شدیم این چه خیالی است بیداری ما چیست
بیداری طفلی است که محتاج به لالاست از ماست که بر ماست
گویند بهار از دل وجان عاشق غربی است یا کافر حربی است
ما بحث نرانیم درآن نکته که پیداست از ماست که بر ماست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر