۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۱, جمعه

کتاب مدیریت بر قلب ها

به نام خدا،اللهم عجل لولیک الفرج،سلام
کتاب مدیریت بر قلب ها
کتاب فوق نوشته ی کن بلاچارد، ترجمه ی دکتر عبدالرضا رضایی نژاد، چاپ ششم، بهار1386، نشرفرا، قطع رقعی، در164صفحه
خلاصه ی کتاب:
در این کتاب آمده است؛ مدیری که تنها به سود می اندیشد مانند تنیس بازی است که به جای توپ، چشم بر تابلوی امتیازات دوخته است.
سازمان های پیروز؛ امروز بر سه ستون استوارند – درست همانند کرسی های سه پایه- این سه ستون؛ مشتریان شیفته، کارکنان شیدا و توانمندی مالی است. هر سه تا پایه باید استوار باشند تا سه پایه برپا بماند. اگر تنها به یک پایه توجه کنید، سه پایه خواهد افتاد. حتی اگر مواظب دو تا از پایه ها باشید و سومی را فراموش کنید، بازهم سه پایه به زمین می غلتد. اگر تنها به پیروزی مالی بچسبیم و از کارکنان و مشتریان غافل بمانیم، پیروزی مالی نیز به زودی نابود خواهد شد.
مشتری شیفته کیست؟
آنان کسانی هستند که از فرط خوشحالی از رفتار و خدمات شما می خواهند زبان به لاف زنی گشوده و به شما ببالند. در اصل آنان بخشی از نیروی فروش و بازاریابی شما می شوند.
رقابت بسیار سنگین است. اگر از مشتریان خود تیمارداری نکنید، دیگرانی هستند که چنین کنند. حقیقت را بپذیریم. ممکن است که برای شما بار دیگری وجود نداشته باشد! بیزار کردن مشتری می تواند کوس بدبختی شمارا بر سر همه ی بازارها به صدا درآورد و هرگونه سخت کوشی نیروی فروش و تبلیغات هوشمندانه را بی اثر سازد. با آموزش دادن به نیروهای فروش و واحد خدمات وهمه ی کسانی که با مردم تماس مستقیم دارند، مشتریان شیفته بپرورید و بدین گونه خود را از رقیبان ممتاز نمایید. چند گام بیشتر برداشتن برای کسانی که پولهای خود را به شما ارزانی می دارند، ارزش دارد.
برای تربیت کارمندانی شیدا، مدیران باید با ظرافت و دقت نظر خاصی تمام توان خویش را در راه اعتلای خود و کارکنان تحت امر خود به کار برند . همینک تعدادی از این امور را از نظر پروفسور بلاچارد می نویسم:
1- کلید پرورش انسانها در واداشتن آنها به کارهای درست است.
2- آنان که در خود احساس خوبی دارند نتیجه های خوبی هم به بار می آورند.
3- در ستایش انسانها آنقدر منتظرنماید که کار را صد درصد درست انجام دهند.
4- مدیربا یک نظام کارآمد بازبینی عملکردها، باید پیوسته بازخورد مناسب به دست اندرکاران بدهد.
5- همواره می توان درباره ی خود دو احساس را برگزید؛ خوشبختی و شوربختی. چراباید کسی دومی را برگزیند؟
6- نیازی نیست که مدیرخود را تنها فرد باهوش گروه بداند. قبول آسیب پذیر بودن به مدیر فرصت می دهد از دیگران یاری بجوید.
7- روزانه بخشی از وقتتان را در راهی صرف کنید که احساس مهم بودن در کارتان را برانگیزد.
8- همواره به یاد داشته باشید؛ نه پیروزی پایدار است و نه شکست مرگ آور.
9- آن گاه که از یادگیری بازمانید، به رشد خود پایان داده اید.
10- دربرابر هرچیزی بایستید، آن هم پایداری می کند.
11- برای سخت کوشی هوشمندانه تر، کار کنید.
12- شکیبایی در تصمیم گیری به ما کمک می کند که درست را از نادرست تشخیص دهیم. این کار ممکن است درکوتاه مدت هزینه داشته باشد، ولی در درازمدت بازده دارد.
13- در روند مدیریت انسانها، رهاکردن بسی آسانتر از سخت گرفتن است.
14- چیزی که ارزش انجام شدن دارد، لازم نیست در همان گام نخست یکباره کامل گردد.
15- بدانیم برای هرشخصی چه انگیزه ای -پاداش یا تقدیر- کارآیی دارد؟
16- درحوزه ی کسب و کار، شناساندن هدف های کارکرد، درست ترین راه است. پس از روشن ساختن هدف، مدیرباید پاسخ راههای درست را به کارکنان بیاموزد.
17- رهبران شایسته متعهد می شوند که به کارکنان در راه پیروزی کمک کنند. هنگامی که یکی شکست خورد، آنها مسئولیت کار را به عهده می گیرند.
18- کارکنان را مسئول انجام کارهای باکیفیت کنید و ضمن پشتیبانی، پاسخگوی نیازهایشان باشید.
19- مدیر بهتر است مورد احترام باشد تا همه پسند.
20- کارکنان را دست بالا بگیرید تا آنان هم خود را شایسته تر بدانند. چنان وانمود نکنید که خود کاملترین هستید. فروتنان خود کم بین نیستند، تنها کم به خود می اندیشند.
21- هرگز از پای ننشینید.
22- گفتن « سعی می کنم» راهی برای فرار از انجام کار است.
23- اگرخواهان کارکرد شایسته هستید، باید نشان دهید که کارخوب را تشخیص می دهید و برداشت نیکوی خودرا با دیگران در میان بگذارید.
24- نمی توان خلاف وجدان کاری کارکرد و احساس بدی نداشت.
25- اگر درنقش رهبر بتوانید « همواره به حق بودن » را کنار بگذارید و پوزش خواهی از خطاها را بیاموزید، سازمانتان محیطی بس بهتر برای کار خواهد شد.
26- مردم در همه چیز به ویژه کسب و کار، خواهان رهبرانی هستند که ایمان و پایداری آنان روزی در پی روزدیگر، برایشان کارساز باشد.
27- کار را جدی بگیرید ولی با خود نرم باشید. آموزش کار شادی بخش با لبخند.
28- برای اینکه اسیر روزمرگی نشویم، باید به خود درونی هم ارج بگذاریم.
29- بزرگ بیندیشید! بزرگ عمل کنید! بزرگ باشید!
30- راهی بروید که کارکنان باور کنند آنان را برنده یا دارای توان برنده شدن می دانید و از سوی شما خطری برای آنان نیست.
31- کارکرد خوب، پیامد هدف گذاری خوب است.
32- بهترین الگوی رهبری؛ آن الگویی است که به نیازهای پرورش و رشد هریک از کارکنان پاسخ مثبت دهد.
33- هر فرد ممکن است در یک زمان به الگوی رهبری متفاوتی نیازمند باشد.
34- اهمیت گوش دادن را بیازمایید.
35- انسان بدون بینش، نابود شدنی است. رهبران امروز باید از بینشی استوار و باورهای مثبت در پشتیبانی از آن برخوردار باشند.
36- اگر در جستجوی کمال نباشید به برتری نمی رسید.
37- بدون آگاهی (اطلاعات) نمی توان مسئولانه عمل کرد.
38- کارکنان را سرخود رها نکنید و سپس به تنبیه آنان دربرابر اشتباه کاری بپردازید.
39- باید راه را نشان داد و پیگیر هدف شد.
40- همه ی رهبران بسیار کارآمد آموخته اند که به قدرت زمان حال توجه نمایند. تنها برنامه ریزی برای آینده کافی نیست.
41- مدیران امروز باید به جای اجرای نقش داور، منتقد و ارزیاب، به رهبران شادی آفرین، پشتیبان و تشویق کننده تبدیل شوند.
42- از انسان ها چیزی به دست می آورید که از آنها انتظار دارید.
43- سکوت و آرامش هیچگاه بی حاصل و نادرست نیست. نادرست آن است که از سکوت بگریزیم.
44- شرکت های دوراندیش رخدادهای اشتباه راهمچون فرصتی برای آموختن غنیمت میشمارند.
45- کارچیزی است که باید انجام دهیم. بازی چیزی است که خود برمی گزینیم. شایسته ترین کار آن است که با بازی تفاوت نداشته باشد.
46- به کارکنان خود بیاموزید تا اندیشه را به کارگیرند و به شایستگی کار کنند.
47- برآموزندگان هرگز تنبیه روا مدارید.
48- انسان ها خود خوبند، رفتارشان است که گاهی دردسرآفرین است.
49- استواری، تکرار پیوسته یک راه نیست، بلکه تکراریک روش درموقعیت های همگون است.
50- برای رقابتی ماندن، باید همزمان با اداره کردن امروز، برای فردا نقشه کشید.
51- امروز تنها تامین شغلی، تعهد به پرورش و بهسازی پیوسته ی خویش است. همواره به پیش.
52- ارزش ها زمانی به واقعیت در می آید که شما در حرکت و رفتار خود آن را نشان دهید و پافشاری کنید که دیگران هم چنان کنند.
53- می توان کارکنان را هرچه بخواهی نوازش کرد و شادباش گفت ولی تا زمانی که نیازهای مالی آنان را برآورده نسازیم، ستایش ها کارآیی ندارد.
54- آنان که از اعتبار درونی برخوردارند، با وجدان آسوده با دیگران روبرو می شوند و کاری می کنند که انسانها بتوانند بهترین بازده را داشته باشند.
55- سعی کنید امتیازها را با دیگران قسمت کنید.
56- مثبت اندیشان نتیجه ی مثبت می گیرند چون از دشواریها نمی هراسند.
57- ایجاد تعادل در زندگی لازم است. بایستی بخشی از درآمدها را فدای سلامتی کرد.
58- من دوست دارم تحت رهبری خدمتگزاری طبیعی و توانمند قرار گیرم نه رهبران طبیعی.
59- سعی کنید کارمندانی مساله جو بسازید که مانند شاهین برسر مشکلات فرود آیند و آن را حل کنند، نه کارمندان اردک صفت که هنگام بروز مشکل فقط سر و صدا می کنند.
60- مسئولیت کارآمد ساختن ارتباط ها را بپذیرید با برجسته کردن نکات مثبت طرف مقابل.
61- دیگر هیچ کس نمی تواند همه چیزدان باشد.
62- رهبری ؛ فرمان برمردم نیست، کاربامردم است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر