به نام خدا،اللهم عجل لولیک الفرج،سلام
شاید بسیاری از ما با جوانان و نوجوانانی روبرو شده باشیم که به خاطر یک نقص خدادای یا تخیلی زندگی را برخود و اطرافیانشان سخت می کنند. شاید خواسته باشیم به آنها کمک کنیم اما قانع کردن جوانی که با مشکلی دایمی روبروست کاریست سنگین و خطیر.
چندی پیش با تعدادی از دوستان در مکانی جلسه گذاشتیم و طبق معمول بیش از نیمی از مدعوین نیامدند، خوشبختانه در آن مکان تعدادی کتاب بود و به آنها سرگرم شدم . دربین کتابها، کتابی نظرم را به خود جلب کرد. دخترزشتی که زیبا شد، نوشته ی دکتر بادامچیان. دکتر بادامچیان از رجال سیاسی به نام است که نوشتن کتابی با این نام از ایشان برای آنانی که با سیاسیون مختصر آشنایی دارند، قابل تامل است. لذا با اشتیاق و به منظور استفاده اززمان مشغول مطالعه ی آن شدم.
کتاب دخترزشتی که زیبا شد
نوشته ی دکتراسداله بادامچیان، چاپ اول پاییز1384، نشراندیشه ناب، در64صفحه
داستان در خصوص دختری است که از زیبایی های بصری زنانه بی بهره است و به عبارتی زشت و سیاه است و هرچه بزرگتر می شود با این مشکل عمیق ترروبرو می شود. در زمان دانشجویی در سال 57به صورت اتفاقی با جریان انقلاب همراه می شود و پس از آشنایی با شهید دکتر بهشتی ، از سوی ایشان به هیات تحقیقی راه می یابد و مدارج ترقی را طی می کند و پس از انقلاب در مسىولیت هایی خدمت می کند و آن دخترزشت با آشنا شدن با اسلام واقعی به زیبایی های واقعی خود دست می یابد.
مطالعه ی این کتاب به جوانان و نوجوانانی که هنوز زیباییهای وجودی خود و ظرفیت های مترقی اسلام را نشناخته اند سفارش می شود.
نکته ی جالب دیگری درباره ی این داستان کوتاه که از زبان نویسنده ی آن آمده است نحوه ی نگارش این اثر است که هنگام سفر نویسنده به مالزی در هواپیما شروع به نگارش کرده و در هتل و در زمان بازگشت در هواپیما نگارش آن را به پایان برده است. این استفاده ی بهینه از زمان برای همه ی ما آموزنده است.