به نام خدا، اللهم عجل لولیک الفرج، سلام
دیروز یکی از دوستان نوشته ای به من داد به صورت انشایی کودکانه و مغرضانه با موضوع کشور خارج کجاست؟ به قلم یا تهیه ی شخصی به نام آقای مهرداد اسدی. موضوع انشایش تمسخر ایران در مقایسه با غرب بود و تقریبا می توان گفت تمام داشته های ایرانی را رندانه به تمسخر گرفته بود لذا برآن شدم که من هم انشایی متقابلا با موضوع کشور ایران کجاست؟ بنویسم. لذا برای مقایسه هردو را برایتان می آورم. البته چون سعی کردم معادل نوشته ی نویسنده انشای مذکور، بنویسم ترتیب مطالبم درهم است. امید است مقبول افتد:
موضوع انشا: کشور خارج کجاست؟
خارج جایی است که همه آدم ها در آن ایدز دارند!
مملکت خارج جایی است که همه در آن با ناموس همدیگر کار دارند! درحالی که در مملکت ما چند نفر با ناموس همه کار دارند!!!
کشورخارج جایی است که رییس جمهورشان بیشتر از یک دست لباس دارد بس که تشریفاتی و مرفه است!
خارجی ها همه غرب زده هستند بی همه چیزها!
مردم خارج همیشه مست هستند و دائم به هم می گویند: یو آر ....!!! اما در اینجا ما همیشه در حال احوال پرسی از طرف مقابل هستیم بس که مودب و با فرهنگیم!
ما در ایران همه چیز داریم! نان، مسکن و حتی به روایتی آزادی! اما فرق اصلی ما در این است که خودمان می گوییم این ها را نداریم، ولی مقاماتمان می گویند دارید! و ما از بس که نفهم هستیم ، اصرار می کنیم و می گوییم پس کو؟!!!
آن وقت آنها مجبور می شوند گشت درست کنند و به زور به ما حالی کنند که ایناهاش!!!
در خارج اما این طوری نیست بس که ٱنها بی منطق هستند!
خارج جای عقب افتاده ای است که گشت نسبت ندارد! آن ها برای لاک زدن جریمه نمی شوند!
در خارج هنوز نفهمیده اند که رنگ سیاه مناسب تابستان است!
خارجی ها بس که دین و اعتقاد ضعیفی دارند، با دیدن موی نامحرم، هیچ چیزشان نمی شود!!! اما ما اگر یک تار مو ببینیم، دچار لرزش می شویم! بس که محکم است این اعتقاداتمان!
خارجی ها فکر می کنند ما در جنگ جهانی هستیم چون کوپن داریم و سهمیه بندی! آنها وقتی جنگ جهانی می کردند همه چیزشان سهمیه بندی بود! ما همیشه در حال جنگ جهانی هستیم! بس که رییس جمهورها و [...] منتخب ما هستند!
آنجا کشیش ها و پاپ حوزه علمیه ندارند بس که بی فرهنگ هستند!
خارجی ها بس که بی دین و کافر هستند، نمی دانند ازدواج از نوع موقت چیست !
خارجی ها بس که سوسول هستند می گویند مرد با زن برابر است وهیچ استاد پاک و مطهری نبوده که بهشان بگوید نخیر! هر4 تا زن می شود یک مرد!!!
ما استاد پاک و مطهری داشتیم که استاد اخلاق بود و پسرش برای نشان دادن اصل و نسب پدرش، در مجلس به یکی دیگر گفت: فیوز!!! البته او قبل از فیوز یک (پ) هم گذاشت که ما نفهمیدیم چرا!
آنها بس که بی فرهنگ هستند در کلیسا با کفش می روند و عود روشن می کنند، در حالی که همه می دانند لذت حرف زدن با خدا در بوی جوراب مخلوط با گلاب است!
آنها تمام شعرهای مذهبی خود را با آهنگ می خوانند، بس که الاغند، در حالی که وقتی آدم با خدا حرف می زند، اجازه ندارد شاد باشد! خدا خیلی ترسناک است و هیچکس جز ایرانی ها نمی داند این را!
ما قطب جهان اسلامیم در حالی که خارج جهان اسلام هیچ چیز نیست!
ما میدان آزادی داریم ولی خارجی ها فقط مجسمه آزادی دارند!!! و هر بچه ای می داند که اصلا مجسمه یعنی هیچ کاره ! پس ما آزادی داریم ولی خارجی ها ندارند!
آنها خواننده هایی دارند که همش اعتراض می کنند بس که بی ادبند، در حالی که خواننده های ما می خوانند همه چی آرومه بس که هنرمندهای مودبی هستند.
آنها بس که به بزرگترشان احترام نمی گذارند، هیچ وقت آل پاچینو و جرج کلونی و آنجلینا جولی را، نمی فرستند دست بوس اسقف و پاپ تا بلکه عبرت بگیرند و کار بد نکنند در فیلم ها!
ما در ایران تعداد صندلی دانشگاههایمان از متقاضی ها بیشتر است بس که علم داریم!
فیلم های ما در ایران هیچ وقت پایان غمگین ندارد بس که ما شادیم، ولی خارجی ها همه افسرده هستند و همه اش در فیلم ها در حال خون ریزی و کارهای بد! در حالی که همه می دانند لذت هر فیلمی به عروسی انتهای آن است!
آنها بس که سوسول هستند هر 4 سال یک نفر می شود همه کاره مملکتشان، ولی ما همیشه گفته ایم که حرف مرد یکی است و هیچ کس عوض نمی شود!
ما در ایران خانواده خود را خیلی دوست داریم و هروقت کاره ای شدیم، تمام فک و فامیل خود را می کنیم مدیر! اما آنها بس که بنیان خانواده قوی ندارند، این کارها را بلد نیستند!
ما از این انشا نتیجه می گیریم که خارج جای بدی است!
به نام خدا
موضوع انشا: کشور ایران کجاست؟
ایران جایی است که در آن همه آدم ها صبر دارند و آدم نماها از صبر آنان سو استفاده می کنند. ایران کشوری است که در نوع خود از لحاظ نفوسش بی بدیل است؛ در این کشور آنها که محق ترند بی ادعاترند و آنان که ذاتا به مام وطن بدهکارند دایم طلبکار خاص و عامند.
در این مملکت اکثریت متعصبند و غیرتی، با انقلابشان ، با هشت سال دفاع جانانه در جنگ تحمیلی صدامیان و حامیان غربیش، با مقاومت در تحریم ها و با رسیدن به همه ی آنچه از آنها دریغ شده بود، با شکستن نقاب منافقان و فتنه گران، چه زیبا محک زده شده اند. اما چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه بگوییم و چه نگوییم، اندک اقلیت بی غیرتی هستند که حاضرند همه چیز این مملکت و حتی ناموسشان را برای چند صباحی هرزگی و خوشگذرانی با دست خود به غربیان و نوکرانشان دهند. اما زهی خیال باطل که فوج فوج ایرانی باغیرت، این اقلیت بی غیرت را بر سرجایشان خواهند نشاند.
ایران کشوری است که در آن روزی دوره گردی کاسه بشقابی، نخست وزیر می شود. در دوره کوتاه خدمتش چنان قلبها را تسخیر می کند که هنوز که هنوزاست پس از نزدیک به سه دهه از سوختن و خاکسترشدنش به دست ایادی شیاطین دموکرات مآب، معیار خدمت مدیران است به خلق. ایران کشوری است که رییس جمهورانقلابیش از مال دنیا ماشین از رده خارجی دارد و خانه ی ساده ای در حد یک کارگر.
ایران کشوری است با رییس جمهوری آهنگرزاده که انقلاب کرده ، درس خوانده، جنگیده، سختی کشیده، دهها پست و مقام داشته، همه را گذاشته به دانشگاه برگشته و افتخارش معلمی بوده و با احساس تکلیف به میدان آمده و ملاک خدمت و همت مضاعف شده در حالی که در خارج آن رییس جمهور طلایه دارلیبرال دموکراسی غرب در سرزمین یانکی ها افتخارش این است که تازه چند سال پیش از اعتیاد دائم به الکل رها شده و از جنگ فرار کرده و آخرین کتابی که خوانده انجیل بوده آن هم در کلاس های ترک اعتیاد به الکل. اما از صدقه سر پدرش صاحب مال و منال و شرکت های زیادی است.
ایران کشوری است که رییس جمهور در خط ولایتش روزانه بیش از شانزده ساعت کار می کند و چنان غرق در خدمت می شود که خود را فراموش می کند . اما در کشورهای خارج هر روز از هرزگی و عیاشی های دولتمردانشان حکایت ها بیرون می آید و آنها که خفه دمه می شود را خدا می داند. از هرزگی های برلوسکونی بگویم یا دست گل های پی در پی سارکوزی.
ایران کشوری است که رییس جمهورش حلال زاده است و بر سر سفره پدر نان خورده اما در سرزمین یانکی ها رییس جمهورش وقتی یک ساله بوده تازه پدر و مادرش با هم ازدواج می کنند.
ما در ایران همه چیز داریم و هرچه را اراده کنیم بدان دست می یابیم. آخر ما ایرانیان تمدن چند هزار ساله مدنیت داریم اما غربی ها تا همین چند صد سال پیش بر درخت ها می زیستند. ما در ایران مشکلات وکمبود هایی هم داریم اما انشاالله همه را با اراده و توان و قدرت ایرانی مرتفع می سازیم. اما نمی دانم چرا کسانی هستند که کبک وار سر در برف کرده دائم می گویند تمام مشکلات و کاستی ها در ایران است. نمی دانم خود را به آن راه می زنند یا واقعا .... وقتی در تمام دنیا رکود می شود سکوت می کنند و آن زمان که پس از دوسال رکود در بازار ایران شروع می شود همه فریاد وااسفا سر می دهند که وای مارا دریابیدکه اینان توان اداره ی ما ندارند . واقعا نمی فهمند یا دیگران را مثل خوشان فرض می کنند...
از آزادی بگویم که درایران امروز، آزادی مرز دارد و خدا ، انبیا ،ولایت و کرامت انسانی خط قرمز آزادیند اما در خارج آنچه خدا و کرامت انسانی را له کند آزاد است وآنچه منافع صاحبان قدرت را بلرزاد یا اندک آگاهی به رعیت دهد حرام ابدی است مثالش هولوکاست و اسرائیل و یازده سپتامبر و ... . در غرب خدا را بکش، انسانیت را به لجن بکش، دین راتمسخر کن، کسی کاری به کارت ندارد بلکه تشویقت هم می کنند از همه رقم. اما جرات داری بگو هولوکاست، همه ی امواتت را پیش چشمت می کشند.
ایران کشوری است که در آن کرامت انسانی چنان ارزش دارد که برایش هزینه می کنند تا حفظ شود. از هزاران منبر و برنامه و کلاس اخلاقی گرفته تا قانون و آمرین به معروف و ناهیان از منکر. اما در خارج جوان را رها می کنند در شهوت و منجلاب فساد تا هر روز غرق تر شود و هیچ نفهمد تا جیب کلان سرمایه دارها از غفلت اینان پر شود.
در ایران زن آنچنان محترم است و با ارزش که باید گوهر وجودیش را از دسترس حرامیان هرزه دور نگاه دارد و چه زیبا در پوشش حجاب حفظش می کند. آری رنگ سیاه چادرش شاید برای گرمای تابستان مناسب نباشد اما می تواند از گرم شدن بازار شهوت چشم چرانان هتاک جلوگیری نماید. چادر سیاهش پرچم عزت و سربلندی ایرانی در این دنیای فاسد ساخته ی غرب است و چون سدی از فرهنگ و حیثیت ایران اسلامی دفاع می کند. آخر ما ایرانی ها حتی در قبل از اسلام هم زن ومرد با حجاب بودیم و با حیا و انشا الله تا ابد این گونه می مانیم. اما در خارج زن چونان کالایی بی ارزش با کاربردی یگانه است آن هم در امور جنسی.... اگر منکرید آمار وحشتناک خود غربی ها را در این زمینه بازخوانی کنید.
در ایران از بس به دنبال عدالتیم هر از چند گاهی بعضی چیزها را سهمیه بندی می کنیم که آن ضعیف ضعیفها هم بتوانند استفاده کنند و همه برایمان محترمند و دارا و ندار برایمان یکسان است. آخر می ترسیم آن خوی موش صفتانه غربی ها هم برما اثر کند و همه را برای خود بخواهیم و از دیگران غافل شویم.
در ایران با این فرهنگ غنی شیعی و ایرانی این قدر مطلب خوب برای ارائه به خود و دیگران داریم که هرچه دانشگاه و حوزه تاسیس کنیم باز هم کم کار کرده ایم. آخر ما با این میراث کهن در برابر این دنیای بربر مسئولیم.
در ایران مفتخریم که همه ی مقامات کشورمان را در مناصب مختلف ـ مستقیم و غیر مستقیم ـ با رای خود انتخاب کرده ایم و بزرگانمان از دل مردم در آمده اند نه مثل غربی ها که مظهر دموکراسی شان از هر دو حزب قبل از انتخابا ت سفرش به اسرائیل واجب باشد و بدون تاییدیه سران صهیونیسم حضورش در انتخابات کشورش بی معنا باشد.
در ایران بس که نهاد خانواده ارزشمند است به آن سفارش شده حتی برای دائم و موقتش هم برنامه ریزی شده و هر نوعش هزار قانون مترقی دارد که اگر اجرا شود راه گناهی در جامعه نخواهد ماند. اما در خارج آنچه ارزش ندارد نفس انسان است چه برسد به حاشیه اش.
ایران کشوری است که در آن حقوق هر کس به اندازه توانایی ها و نیازش است. حقوق زن و مرد مساویست اما مشابه نیست. نه زن مرد است و نه مرد زن. هریک در جایگاه خود حق دارد و تکلیف هم.
ایرانی ملتزم به ادب است و هرچه مقامش بالاتر باشد انتظار مردم از او بیشتر است برای همین است که وقتی بزرگزاده ای در مجلس آن گونه بی ادبی کرد دیگر هیچ کس او را نبخشید و این کارش از خاطر هیچ ایرانی پاک نشد. بس که ما مردم لطیفی داریم چون گل.
ایران کشوری است که در آن لازمه دینداری تعقل و تفکر است اما در خارج اگر خواستی مومن شوی باید عقل را در بیرون از کلیسا بگذاری و بعد داخل شوی.
ایران کشوری است که دین در زندگیت جاری است اما در خارج زمانی که از زندگی و اجتماعت فراری شدی به دین می رسی.
خدای ایرانی ها ارحم الراحمین است هزاربار توبه ات را بشکن باز هم می توانی به سویش بروی و از نو شروع کنی اما در خارج باید هر بار که گناه کردی جریمه ی نقدیش را به صاحبان کلیسا نقدا بدهی تا اجازه دهند به سوی خدا بازگردی.
هنرمندان اصیل ایرانی در هر رسته که باشند نجیبند و با حیا، حرفشان را آنگونه بیان می کنند که شان هنر و هنرمند حفظ شود. آنان که پرده در و هتاکند به چراغ مرده مانند و خلق ایرانی به آنان اقبال ندارد.
ایرانی جماعت چون درخت پربار است هرچه بیشتر دارد افتاده تر است. احترام به بزرگان در خون ایرانیان اصیل است که آن کس به اکابر قوم خود عزت ننهد به فرومایگی خود مهر تایید زده است. بوسیدن دست پدر و مادر و استاد و عالم از افتخار ایرانیان است و به آن پایبند. همیشه به دست بوس بزرگان می رود تا شاید در این حضور بهره ای از سالها تجربه و اندخته ی آنان ببرد.
عامه ی مردم ما عاشق فیلمهایی هستند که پایانش به شادی ختم می شود، هرچه مسیر فیلم سخت و عذاب آور باشد آخرش باید با عروسی و رسیدن دورافتادگان به هم ختم به خیر شود. آخر مردم این مملکت فطرتی پاک دارند و منتظر. آنها با تمام وجود می دانند که در آخر همه ی سختی های جهان با ظهور آن دردانه عالم به شیرینی مبدل خواهد شد.
درایران تبار سالاری هست اما هرکه این کار را بکند در بین عامه ی مردم رسواست و حنایش رنگی ندارد و انشالله ریشه اش را خواهیم خشکاند.
ایران ام القرای اسلام است.
ایران آخرین پایگاه و حامی مستضعفان عالم است.
ایران یگانه سنگر مبارزه با کفر و الحاد و ظلم است.
ایران آخرین امید همه ی آزادی خواهان راستین جهان است.
ایران جایی است که به گفته رسول مکرم اسلام مردمش اسلام را دوباره احیا خواهند کردو دانش را اگر در ثریا باشد مقهور خویش خواهند ساخت. ایران کشوری است که مادر علم دنیای امروز غرب است. درست است که در برهه ا ی از زمان از قافله پیشرفت جا ماندیم، اما امروز به کوری چشم بداندیشان ، قله های افتخار را یکی یکی فتح می کنیم و دانشمندان جوانمان با غیرت ایرانی ، توسل شیعی و تعصب ولایی ایران را آن کنند که شایسته ی نام و آوازه اش است.
ایران کشوری است که انشاالله مهد یاران آن امام غایب خواهد بود و زمینه ساز ظهور آن حجت الهی.