۱۳۸۹ فروردین ۱۲, پنجشنبه

هرگزاین هفت جمله رابه رئیست نگو.

به نام خدا، اللهم عجل لولیک الفرج، سلام
سال 1389 با پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب به سال همت مضاعف و کار مضاعف نامگذاری شد و مثل هرسال در این نامگذاری دقت خاصی نهفته است که گذشت ایام، ابعاد آن را برهمگان روشن خواهد کرد. اما آنچه که از ظاهرش برمی آید آن است که با توجه به پیشرفت های ایران اسلامی و اهتمام تمامی قدرت های استکباری جهان در جلوگیری از آن و سنگ اندازی در مسیر پیشرفت این ملت، تنها راه رسیدن به اهداف عالی ملی ما همان همت و کار مضاعف است که انشاءالله محقق خواهد شد.
من نیز برای نمونه خواستم همتی کرده باشم و کاری جدید انجام دهم؛ لذا به سراغ اینترنت رفتم و از سایت یاهو یک مقاله کوتاه مدیریتی انتخاب کردم و با انگیزه مثبت و درحد توانم آن را به فارسی برگرداندم- نمی دانم که این متن قبلا هم ترجمه شده است یا نه-. البته این اولین کار ترجمه من بود و امیدوارم که حق مطلب را ادا کرده باشم. خواندن این متن را به همه کسانی که رییس دارند توصیه می کنم. راستی بگویم؛ برای من که اولین کارم از این سبک بود، ترجمه این متن کوتاه، لذتی به مانند حل کردن کامل یک جدول متقاطع پنج ستاره را داشت:

هرگز این هفت جمله را به رئیست نگو.
هر کس رئیسی دارد. حتی اگر شما " برای خودتان کارکنید،" شما هنوزهم برای ارباب رجوع یک کارمندهستید.
بخش بزرگی از حفظ رابطه ی کارمند با رییس این است که هرگز اجازه ندهید؛ رییس فکر کند که کارتان را دوست ندارید، یا از انجام آن ناتوانید ، یا - بدتر- رییس فکر کند که تحت نفوذ یا زیردست شما خواهدشد.
گفتن بعضی سخنان به هیچ وجه عاقلانه نیست ، اما معمولا در محل کاربسیاری از اظهارات شنیده می شود که نقض کننده ی این قوانین ساده است. آیا می توانید نمونه هایی ازآن را بیابید؟ دراینجا هفت جمله می آوریم که همیشه در محل کار شنیده می شود. آنها ممکن است عادی و حتی بی ضرر به نظر برسد. اما سعی کنید آنها را از دید گاه رئیس خود بررسی کنید. خواهید دید؛ چراهوشمندانه است که هرگز اجازه ندهید این هفت جمله از لبتان خارج شود:
"این کار من نیست." آیا می دانید؟ بسیاری از کارفرمایان هستند که به سادگی فکرمی کنند کارشما همان کاری است که از شما می خواهند. بنابراین حتی اگر به شما یک کار ارجاع داده است که واقعا وظیفه ی شما نیست، از گفتن آن جمله خودداری کنید. در عوض، سعی کنید دریابید که چرا رئیستان این وظیفه را به شما اختصاص داده است؟ ممکن است به دلیل قابل قبولی باشد. اگر شما اعتقاد دارید که انجام آن کار فکر بدی است (ماننداینکه نتیجه بدی برای سازمان شما دارد) شما می توانید سعی کنید که چرایی آن راتوضیح بدهید و پیشنهاددهید که چگونه می تواند آن کار توسط شخص دیگری بهتر انجام می شود. این کار با توجه به ریاست کردن رییس ممکن است. به هر حال، به یاد داشته باشید که انجام دادن آنچه ازشما خواسته شده است، حتی در خارج از شرح وظایف شغلی شما، نتیجه خوبی دارد.
"این مشکل من نیست." وقتی که افراد می گویند آن چیز مشکل آنها نیست. این کار آنها را به کسی که اصلا نگران کارنیست شبیه می سازد ، این کار آنها را پیش هیچ کس- به ویژه نزد رئیس- عزیز نمی کند. اگر مشکل گفتگو است و شما حرف سازنده ای برای گفتن ندارید، بهتر است اصلا چیزی نگویید.حتی بهتر است که با سعی و جدیت شروع به کار کنید و تلاش کنید که کمک نمایید. چون در نهایت ، یک مشکل در محل کار، مشکل همه است. ما در آن مشکل همه با همدیگر هستیم.
"تقصیر من نیست." هنوز چهار جمله ی دیگر هست که باید از گفتن آن خودداری کنید. طبیعت بشر خارق العاده است . این ادعا که آن چیز تقصیر ما نیست ، اغلب باعث می شود مردم نتیجه بگیرند که آن پیامد، مشکوک است. علاوه بر این ، پیامد واقعی آن جمله در اینجا چیست؟ این است که کار اشتباهی کردم و باید ثابت کنم. این چیزی است که مردم باید درموردش فکر کنند، نه اینکه چه کسی مقصر است.
"من تنها یک کار رامی توانم در یک زمان انجام دهد." جلوه ی خبر : شکایت شماکه تحت فشارهستید، باعث نخواهد شد که رییستان برایتان احساس ناراحتی کند یا به شما آسان بگیرد. در عوض ، رئیس فکرخواهدکرد: (1) شما ازشغل خود متنفرید، و یا (2) شما در حد شغلتان نیستید. هرکس، به ویژه امروزه، احساس تحت فشار و مجبور بودن دارد. اگر شما سعی کنید سرگرم باشید- لطفا توجه داشته باشید که- برخی از طعنه ها خنده دار است و انسان را سرحال می آورد. بعضی از مردم خودشان را تطبیق می دهند.
" این کاردر حد و اندازه من نیست ". ، ممکن است برای شما اتفاق بیفتد. اما واقعیت این است که این کارشماست. شما موافق به دست آوردن آن کار بودید، در حالی که شما در حال حاضر ممکن است ازآن تصمیم پشیمان باشید، آن کارهمچنان شغل شماست. شکایت آن که این کار دون شان شماست، تنها شما را در نظر دیگران بد جلوه می دهد. به علاوه ، همکاران باانجام کار مشابه کارهای شما، ممکن است ازشمامتنفر شوند ودیگر شما را دوست نداشته باشند. و حدس شما چیست؟ رؤسا فکر نخواهند کرد؛ "آه ، این همان شخص ممتازی است که باید به او ترفیع دهم" جواب منفی است. آنها فکر می کنند، "چه قدر تشنج آفرین است".
"این کار آسان است! هر کس می تواند آن را انجام دهد!" شاید آنچه شما برای انتقال آن در تلاشید آن است که شما با استعدادید و کار محوله به شما ساده است. متأسفانه ، تأیید شنیداری که بیشتر ازآن برمی آید آن است که؛ "این کار احمقانه است." رؤسا دوست ندارند که بشنوند، کاری احمقانه است و نه واقعا دوست دارند بشنود آن کار آسان و الکی است. این کم ارزش کردن کل سرمایه گذاری آنهاست. اگر یک کار ساده است، خوشحال باشید و آن را با سرعتی که می توانیدانجام دهید. حتی کارهای "احمقانه" نیاز به انجام شدن دارد.
"این کاررا نمی توان انجام داد." گفتن اینکه کاری را نمی توان انجام داد مانند تکان دادن پرچم قرمز در چشم رئیس است. حتی اگر چیزی که پیشنهاد می شود واقعا غیر ممکن است، گفتن آن شما را بی فایده و یا ناتوان نشان می دهد. بهتر است یک بازی پلیسی بکنید. چرا رئیس از شما خواسته است آن را در هر صورت انجام دهید؟ مشکلی که باید حل شود چیست؟ هدف چیست؟ راه های حل کردن آن مشکل و یا رسیدن به این هدف را جستجو کنید. این چیزی است که کارفرمایان واقعا می خواهند. اکثر آنها انجام کارهای غیر ممکن را انتظار ندارند.
آخرین سخن : وقتی که شک دارید ، به یاد آورید که سکوت، واقعا طلا است.
کارن برنز نویسنده کتاب ، ماجراهای شگفت انگیز کار کردن دختر
www.karenburnsworkinggirl.com
مترجم: محمدرضا باغبانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر