به نام خدا، اللهم عجل لولیک الفرج، سلام
چندی است که در شبکه سه سیما در پایان شب، گفتگوهایی یا به عبارت بهتر مناظراتی برگزار می شود که از چهره های مطرح دو جناح رایج سیاسی کشور درآن شرکت می کنند و دیدگاه های خود را که قالبا متضاد است، درباره مسایل انتخابات دولت دهم و پیامدهای آن و حوادث مرتبت با آن ارائه می کنند. زمانی که این برنامه را در نقطه اوج آن درشب پیش که بین دکتر حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان و آقای کواکبیان مدیر مسئول روزنامه مردم سالاری بود می دیدم، با خود اندیشیدم و حسرت خوردم که چرا این برنامه ها از همان روز بعد از انتخابات رقم نخورد. چرا افراد شاخص هر دو جناح و حتی معترضین به انتخابات، به این برنامه ها دعوت نشدند تا موضوعات برای مردم کوچه و بازار به روشنی بیان شود تا این شیادان سیاسی وابسته به صهیونیسم این گونه فضا را غبار آلود نمی کردند و این هزینه حیثیتی سنگین را به نظام تحمیل نمی کردند.
هرکس مناظره را با دقت می نگریست به راحتی می فهمید که جریان اصولگرا به راحتی برای هر ادعای خود سند و مدرک دارد ولی جناح اصلاح طلب فقط و فقط با احساسی کردن ماجرا و آوردن مثال های بی ربط و غوغاسالاری می تواند مخاطب جمع کند. در میانه مناظره آقای شریعتمداری گفت : صدای بلند، دلیل برای محکم بودن دلیل نیست. این مطلب عمق استراتژی جناح اصلاح طلب رانشان می دهد.
در قبل و بعد از انتخابات تقریبا قریب به اتفاق سخنرانی ها و مناظراتی که در دانشگاههای کشور انجام شد. همیشه و همیشه با هوچی گری، سرو صدا و تشنج آفرینی های حامیان جنبش سبز اموی مختل شد. این ها چون هیچ حرفی برای ارائه ندارند معمولا با متشنج کردن فضا نمی گذارند طرف مقابل به راحتی و با تسلط کامل مطالبش را بیان کند و با ایجاد جو هیجانی مانع شنیدن سخنان و دلایل طرف مقابلشان توسط حامیان خود می شوند. چون اگر حامیان احساسی آنها اندکی به ضعف عمیق ایدئولوژیک آنان پی ببرند، با ریزش شدید هواداران خود طرف می شوند.
حال با خود می اندیشیدم که ای کاش! در یکی از برنامه های صدا سیما به آنها تریبون می دادند و به مانند اول انقلاب این افراد معاند را در مناظرات شرکت می دانند تا بی دینی و بی تقوایی و بی هویتی و بی سندی آنان برای قشر فهمیده که در فضای غبارآلود فتنه دچار سردرگمی شده اند، روشن تر شود. شاید اینان که مدعی سردمداری جریانی خاصند، یاد بگیرند که چگونه صحبت کنند و چگونه بشنوند. یادبگیرند که حرف را که می زنند بتوانند مزه مزه کنند و برای حرف خود مسئولیت قائل باشند. شاید بعد از برگزار ی این گونه مناظرات آرزوی دیرینه رهبری در خصوص برگزاری کرسی های آزاداندیشی تحقق می یافت.
اگر نیک بنگریم خواهیم دید؛ مقام عظمای ولایت با ارائه طرح کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه ها همین خلا را احساس کرده و می خواهد. با بیان صحیح همه مسائل در مکانی ضابطه مند و خارج از احساسات، میدان بازی را از خائنین به این ملت بگیرد و گرد وغبار فتنه را بخواباند تا سره از ناسره شناخته شود. ای کاش متولیان امر چشم به دهان رهبری داشتند به عملی کردن رهنمودهای ایشان می پرداختند.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر