به نام خدا
سلام دوستان؛ با توجه به پیچیده بودن روش های ارتقا در سازمان های ایرانی برآن شدم که راه هایی که یک کارمند می تواند به مناصب بالا راه یابد را برایتان بیاورم. امیدوارم آنانی که عشق پستند و راهش را بلد نیستند بخوانند و به کار گیرند . این راه کارها در حکایت زیر از گلستان بعدی خودم آورده شده است .امیدوارم پس از خواندن با ارائه نظرات خود مرا راهنمایی کنید:
حکایت راههای ارتقاء
یکی از همقطاران را دیدم که هر ساعت بر قرب و منزلتش در تشکیلات افزوده می شد و مدارج ترقی را به سرعت و چند درمیان طی می نمود. من باب ارضای غریضه ی پاک و بی آلایش فضولی علت ارتقایش را سوال نمودم. به جهت رفاقتی که با من بود درگوشی گفت:
ارتقاء در تشکیلات اداری آن هم در اقلیم پارسیان خود هنری است بزرگ که هر کس را توان انجام آن نشاید لیک من اسرار آن برایت هویدا کنم به حرمت رفاقت و نان و نمک قدیم:
نخست؛ استعمال افعال با ادات نفی لسانأ و عملأ. نمی بینم، نمی شنوم، نمی گویم، نمی فهمم، نمی دانم، نمی خواهم، نمی توانم.
دیم؛ استعمال جملات با بار مثبت برای بزرگان تشکیلات از قبیل: شما اجلّیید. به شایستگی شما بر سر این تشکیلات نیامده. ما کجا و شما کجا.
سیم؛ پاچه خواری به طرق مختلف: نظافت مرکب مدیران حتی با گوشه قبایت در منظر مدیر، احترام لایق خدایان به مدیر در منظر دیگران، تکان دادن کله به مانند بزاخوش درمدتی که مدیر سخن می گوید، انجام کارهای شخصی مدیران مانند پرداخت قبوض ، تعمیر مرکب، خرید منزل، ثبت نام فرزندان مدیران در مکاتب برجسته، اخذ نمرات قبولی برای فرزندان معمولا بسیار باذکاوت مدیران ... .
رابع؛ تخریب دیگر همقطاران در منظر مدیر و بدگویی از دیگر اطرافیان مدیر و بزرگ نمودن ناشایستگی های آنان به منظور مورد توجه بودن به هرقیمتی و افزایش احترامت نزد سایرین به سبب تواناییهای که داری و دیگران ندارند.
خامس؛همیشه در مقابل مافوق، خود را به خریت تام بزن و شعوری در حد جلبک از خود نشان بده تا مورد اعتماد باشی.
سادس؛ تا می توانی از انجام کارهای فیزیکی به هر شکل ممکن دوری کن که این کار چند مزیت دارد نخست آنکه زمان بیشتری خواهی یافت جهت پاچه خواری و انجام امور شخصی مافوق، دیم ؛سایر همقطاران غرق در کار شده و سر از کار تو در نمی آورند. سیم این عمل تمرین یکی از بزرگترین خصوصیات بزرگان است که از آن با عنوان تفویض اختیار نام برده می شود.
سابع؛ تا می توانی دیگران را به خود وابسته کن و تا می توانی گره از کارهای همقطاران بازگیر- قانونی یا غیرقانونی- تا همیشه بدهکار تو باشند و به وقت نیاز بتوانی از آنان استفاده نمایی.
ثامن؛ افراد و جماعات و سلایق پیرامون قدرت را به خوبی بشناس تا هم از آنان ضربه نخوری و هم مسیر ارتقای خود را ببینی.
تاسع؛ دراولین فرصت اقدام به عضویت در یکی از باندهای موجود در تشکیلات کن تا از این طریق قدرتت افزون گردد و یا این که باندی را پایه گذاری کن.
پس از استماع سخنان این رفیق دیرین انگشت حیرت به دهان گرفتم و با خود گفتم ارتقا عجب مسیر سختی دارد که از عهده ی هر مردی بر نیاید.
سلام دوستان؛ با توجه به پیچیده بودن روش های ارتقا در سازمان های ایرانی برآن شدم که راه هایی که یک کارمند می تواند به مناصب بالا راه یابد را برایتان بیاورم. امیدوارم آنانی که عشق پستند و راهش را بلد نیستند بخوانند و به کار گیرند . این راه کارها در حکایت زیر از گلستان بعدی خودم آورده شده است .امیدوارم پس از خواندن با ارائه نظرات خود مرا راهنمایی کنید:
حکایت راههای ارتقاء
یکی از همقطاران را دیدم که هر ساعت بر قرب و منزلتش در تشکیلات افزوده می شد و مدارج ترقی را به سرعت و چند درمیان طی می نمود. من باب ارضای غریضه ی پاک و بی آلایش فضولی علت ارتقایش را سوال نمودم. به جهت رفاقتی که با من بود درگوشی گفت:
ارتقاء در تشکیلات اداری آن هم در اقلیم پارسیان خود هنری است بزرگ که هر کس را توان انجام آن نشاید لیک من اسرار آن برایت هویدا کنم به حرمت رفاقت و نان و نمک قدیم:
نخست؛ استعمال افعال با ادات نفی لسانأ و عملأ. نمی بینم، نمی شنوم، نمی گویم، نمی فهمم، نمی دانم، نمی خواهم، نمی توانم.
دیم؛ استعمال جملات با بار مثبت برای بزرگان تشکیلات از قبیل: شما اجلّیید. به شایستگی شما بر سر این تشکیلات نیامده. ما کجا و شما کجا.
سیم؛ پاچه خواری به طرق مختلف: نظافت مرکب مدیران حتی با گوشه قبایت در منظر مدیر، احترام لایق خدایان به مدیر در منظر دیگران، تکان دادن کله به مانند بزاخوش درمدتی که مدیر سخن می گوید، انجام کارهای شخصی مدیران مانند پرداخت قبوض ، تعمیر مرکب، خرید منزل، ثبت نام فرزندان مدیران در مکاتب برجسته، اخذ نمرات قبولی برای فرزندان معمولا بسیار باذکاوت مدیران ... .
رابع؛ تخریب دیگر همقطاران در منظر مدیر و بدگویی از دیگر اطرافیان مدیر و بزرگ نمودن ناشایستگی های آنان به منظور مورد توجه بودن به هرقیمتی و افزایش احترامت نزد سایرین به سبب تواناییهای که داری و دیگران ندارند.
خامس؛همیشه در مقابل مافوق، خود را به خریت تام بزن و شعوری در حد جلبک از خود نشان بده تا مورد اعتماد باشی.
سادس؛ تا می توانی از انجام کارهای فیزیکی به هر شکل ممکن دوری کن که این کار چند مزیت دارد نخست آنکه زمان بیشتری خواهی یافت جهت پاچه خواری و انجام امور شخصی مافوق، دیم ؛سایر همقطاران غرق در کار شده و سر از کار تو در نمی آورند. سیم این عمل تمرین یکی از بزرگترین خصوصیات بزرگان است که از آن با عنوان تفویض اختیار نام برده می شود.
سابع؛ تا می توانی دیگران را به خود وابسته کن و تا می توانی گره از کارهای همقطاران بازگیر- قانونی یا غیرقانونی- تا همیشه بدهکار تو باشند و به وقت نیاز بتوانی از آنان استفاده نمایی.
ثامن؛ افراد و جماعات و سلایق پیرامون قدرت را به خوبی بشناس تا هم از آنان ضربه نخوری و هم مسیر ارتقای خود را ببینی.
تاسع؛ دراولین فرصت اقدام به عضویت در یکی از باندهای موجود در تشکیلات کن تا از این طریق قدرتت افزون گردد و یا این که باندی را پایه گذاری کن.
پس از استماع سخنان این رفیق دیرین انگشت حیرت به دهان گرفتم و با خود گفتم ارتقا عجب مسیر سختی دارد که از عهده ی هر مردی بر نیاید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر